اسلام کوئست
yemen
کاهش بارداری و حاملگی :: کاهش جمعیت ضربه ای سهمگین بر پیکر مسلمین

کاهش جمعیت ضربه ای سهمگین بر پیکر مسلمین

کتابی است نوشته ی علامه محمد حسین حسینی طهرانی رحمه الله

کاهش جمعیت ضربه ای سهمگین بر پیکر مسلمین

کتابی است نوشته ی علامه محمد حسین حسینی طهرانی رحمه الله

کاهش جمعیت ضربه ای سهمگین بر پیکر مسلمین

کاهش جمعیت ضربه ای سهمگین بر پیکر مسلمین

کتابی است نوشته ی علامه محمد حسین حسینی طهرانی رحمه الله
----------------------
اصل‌ این‌ رساله‌ قسمتی‌ از جلد اوّل‌ «نور ملکوت‌ قرآن‌» می‌باشد ، که‌ به‌ تفسیر آیۀ : وَ لَا یَقْتُلْنَ أَوْلَـٰدَهُنَّ پرداخته‌ و به‌ جهت‌ اهمّیّت‌ مطالب‌ ، از آن‌ کتاب‌ استخراج‌ و بطور مستقلّ به‌ نام‌ «رسالۀ نکاحیّه‌» منتشر گردید .
و چون‌ در حین‌ طبع‌ این‌ رساله‌ که‌ از ارتحال‌ فقید معظّم‌ ، رهبر کبیر انقلاب‌ اسلامی‌ پنج‌ سال‌ می‌گذشت‌ و در این‌ مدّت‌ با عنوان‌ تنظیم‌ خانواده‌ و کنترل‌ جمعیّت‌ فعّالیّتهای‌ چشمگیری‌ به‌ وقوع‌ پیوست‌ ؛ حضرت‌ آیة‌ الله‌ علاّمه‌ اقدام‌ به‌ نوشتن‌ تذییلاتی‌ بر این‌ رساله‌ فرموده‌ و با عطف‌ جملۀ «کاهش‌ جمعیّت‌ ، ضربه‌ای‌ سهمگین‌ بر پیکر مسلمین‌» نام‌ رسالۀ نکاحیّه‌ را تفسیر نموده‌اند .
در این‌ تذییلات‌ که‌ شامل‌ سیزده‌ مطلب‌ میباشد مسألۀ کنترل‌ جمعیّت‌ از دیدگاه‌ قرآن‌ و اسلام‌ مورد تحلیل‌ قرار گرفته‌ و در آن‌ از سیاستهای‌ مزوّرانۀ استکبار در جهت‌ کاهش‌ قوّت‌ مسلمین‌ پرده‌ برداشته‌ شده‌ است‌ .
--------------
امام خامنه ای فرمود:
مسئله‌ی جمعیّت را جدّی بگیرید؛ جمعیّت جوان کشور دارد کاهش پیدا میکند. یک جایی خواهیم رسید که دیگر قابل علاج نیست.۱۳۹۲/۰۹/۱۹
-------------
امام خامنه ای فرمد:
یکی از خطراتی که وقتی انسان درست به عمق آن فکر میکند، تن او میلرزد، این مسئله‌ی جمعیّت است.۱۳۹۲/۰۹/۱۹
--------------

امام خامنه ای

http://www.noorhadith.ir/

خبر گزاري قراني جمهوري اسلامي ايران www.iqna.ir

دريافت كد لوگو

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کاهش بارداری و حاملگی» ثبت شده است

قسمت دوازدهم 


قسمت یازدهم از اینجا 




یک‌ ماه‌ پس‌ از درج‌ این‌ مقاله‌ (قسمت یازدهم را بخوانید ) در روزنامه‌ ، روزنامه‌ «جمهوری‌ اسلامی‌» مقاله‌ای‌ را در موّرخه‌ 29 جمادی‌ الثّانیة‌1414 (23 آذر 1372) به‌ شماره‌ 213 4 در ردّ محتویات‌ آن‌ از یکی‌ از دانشیاران‌ دانشگاه‌ طهران‌ [55] به‌ طبع‌ رسانید و دراشاره‌ به‌ مضمون‌ آن‌ ردّ ، ضمن‌ ابراز اعتقاد به‌ اصل‌ نقد و ردّ در چارچوب‌ احترام‌ به‌ عقائد علمی‌ ، ابراز داشت‌ : «از آنجائیکه‌ قسمتهائی‌ از مطالب‌ ایشان‌ قابل‌ خدشه‌ میباشد ، نکاتی‌ را نیز در همین‌ زمینه‌ یادآور میشویم‌.»

عنوان‌ ردّ اینست‌ : «آیا سیاستهای‌ کنترل‌ جمعیّت‌ استعماری‌ است‌؟»

نویسنده‌ محترم‌ این‌ ردّ پس‌ از مقدّمه‌ای‌ ، مجموع‌ اشکالات‌ وارده‌ بر آن‌ را به‌ نظر خود در سیزده‌ مورد بازگو نموده‌ است‌ که‌ جز در یک‌ مورد از آن‌ که‌ اعتراف‌ به‌ گفتار صاحب‌ مقاله‌ دارد بقیّۀ مطالب‌ ایشان‌ را با بیانی‌ تفصیلی‌ خواسته‌ است‌ نپذیرد . [56]

ما ضمن‌ آنکه‌ سراسر کلام‌ صاحب‌ مقاله‌ را درست‌ دانسته‌ایم‌ ، و لابدّ ردود ایشان‌ را نپذیرفته‌ایم‌ برای‌ تلخیص‌ گفتار فقط‌ به‌ همان‌ موارد خدشه‌ای‌ که‌ روزنامه‌ اقتصار کرده‌ است‌ اکتفا می‌کنیم‌ . روزنامه‌ می‌گوید :

« و اینک‌ چند نکته‌ :

1 ـ نویسنده‌ محترم‌ مقاله‌ ، در توضیح‌ معنی‌ عنوان‌ «کنترل‌ جمعیّت‌» یادآور شده‌اند که‌ مقصود فقط‌ کاهش‌ جمعیّت‌ نیست‌ ، بلکه‌ متناسب‌ کردن‌ جمعیّت‌ مقصود است‌ که‌ گاهی‌ ممکنست‌ به‌ معنی‌ افزایش‌ باشد .

در اینکه‌ عنوان‌ «کنترل‌ جمعیّت‌» دارای‌ همین‌ مفهوم‌ است‌ که‌ ایشان‌ توضیح‌ داده‌اند تردیدی‌ نیست‌ ، لیکن‌ در این‌ نکته‌ هم‌ تردیدی‌ نیست‌ که‌ در کشورهای‌ جهان‌ سوّم‌ و در ایران‌ تا کنون‌ همواره‌ مقصود از کنترل‌ جمعیّت‌ ، کاهش‌ جمعیّت‌ بوده‌ است‌ و هست‌ . و بهمین‌ جهت‌ ایرادی‌ به‌ مقاله‌ چاپ‌ شده‌در روزنامه‌ وارد نیست‌ .

12

2 ـ ایشان‌ با استناد به‌ نظر سازمان‌ بهداشت‌ جهانی‌ که‌ دوره‌ امن‌ باروری‌ زنان‌ را بین‌ 20 تا 5 3 سالگی‌ میداند و با کمک‌ گرفتن‌ از قرآن‌ کریم‌ که‌ دوران‌ شیردادن‌ به‌ نوزاد را دو سال‌ بیان‌ می‌کند و همچنین‌ ضرورت‌ یک‌ استراحت‌ دوساله‌ و احتساب‌ یکسال‌ دوره‌ حاملگی‌ مجدّد ، به‌ این‌ نتیجه‌ میرسند که‌ از هر زن‌ حدّاکثر 3 کودک‌ میتواند متولّد شود ، هر چند میزان‌ خالص‌ باروری‌ 3/1 می‌باشد .

در این‌ قسمت‌ ایشان‌ با انجام‌ یک‌ محاسبه‌ ریاضی‌ ، یعنی‌ تقسیم‌ عدد 5 1 (فاصله‌ میان‌ 20 تا 5 3 سالگی‌) بر 5 (فاصله‌ مورد نظر ایشان‌ برای‌ زایمان‌) به‌ این‌ نتیجه‌ رسیده‌اند . در حالیکه‌ اگر این‌ محاسبه‌ را اینگونه‌ بعمل‌ آورند که‌ در 20 سالگی‌ یک‌ زایمان‌ ، در 5 2 سالگی‌ زایمان‌ دوّم‌ ، در 30 سالگی‌ زایمان‌ سوّم‌ ، و در 5 3 سالگی‌ زایمان‌ چهارم‌ صورت‌ گیرد ، در همین‌ فاصلۀ مورد نظر ایشان‌ بطور طبیعی‌ 4 زایمان‌ انجام‌ خواهد شد .

علاوه‌ بر این‌ ، همراه‌ کردن‌ نظر سازمان‌ بهداشت‌ جهانی‌ با بخشی‌ از توصیه‌های‌ قرآنی‌ و اسلامی‌ و نادیده‌ گرفتن‌ بخشهای‌ دیگر آن‌ اشتباه‌ دیگری‌ است‌ که‌ نویسنده‌ محترم‌ مرتکب‌ شده‌اند .

از جمله‌ توصیه‌های‌ مؤکّد اسلام‌ ، ازدواج‌ در اوائل‌ بلوغ‌ است‌ . توصیه‌ مؤکّد دیگر اسلام‌ ، ازدیاد نسل‌ است‌ که‌ پیامبر گرامی‌ اسلام‌ با عبارت‌ :

تَنَاکَحُوا تَنَاسَلُوا فَإنِّی‌ أُبَاهِی‌ بِکُمُ الأمَمَ وَ لَوْ بِالسِّقْطِ . «ازدواج‌ کنید و در ازدیاد نسل‌ بکوشید که‌ من‌ به‌ زیادی‌ تعداد شما مسلمانان‌ بر سائر امّت‌ها مباهات‌ خواهم‌ کرد حتّی‌ به‌ کودکان‌ سقط‌ شده‌ شما!» [ أمر به‌ آن‌ نموده‌ است‌ ] .

و نکته‌ دیگر وضعیّت‌ طبیعی‌ زنان‌ از نظر دوران‌ برخورداری‌ از امکان‌ باروری‌ است‌ که‌ در برخی‌ از آنها تا 0 5 سالگی‌ و در برخی‌ دیگر تا 0 6 سالگی‌ است‌ . و این‌ خود نشان‌ دهنده‌ رمزی‌ است‌ در آفرینش‌ که‌ با حکمت‌ الهی‌ همراه‌است‌ . و بدون‌ توانائی‌ جسمی‌ زنان‌ هرگز خداوند متعال‌ چنین‌ امکانی‌ را در جسم‌ آنان‌ در نظر نمی‌گرفت‌ .


3 ـ نکته‌ دیگری‌ که‌ نویسنده‌ محترم‌ بر آن‌ تأکید دارند ، تناسب‌ مقاله‌ چاپ‌ شده‌ با کشوری‌ مثل‌ سودان‌ است‌ ، و عدم‌ تناسب‌ آن‌ با ایران‌ .

بنظر میرسد این‌ نظریّه‌ را ایشان‌ به‌ این‌ دلیل‌ پیدا کرده‌اند که‌ فکر می‌کنند : مقاله‌ مورد نظر ، در کشور سودان‌ ، و یا برای‌ کشور سودان‌ نوشته‌ شده‌ است‌ .

برای‌ رفع‌ این‌ شبهه‌ لازم‌ است‌ توجّه‌ ایشان‌ را به‌ این‌ نکته‌ جلب‌ نمائیم‌ که‌ مجلّه‌ «قِراءات‌ سیاسیّه‌» توسّط‌ جمعی‌ از تحصیل‌ کرده‌های‌ عرب‌ مقیم‌ آمریکا و در کشور آمریکا منتشر میشود و مقاله‌ مورد نظر اختصاص‌ به‌ کشور خاصّی‌ ندارد.

مهمتر آنکه‌ آنچه‌ در مقاله‌ آمده‌ ، اطّلاعات‌ دقیق‌ و مستندی‌ است‌ که‌ جنبه‌ فکری‌ دارند ، و بهیچ‌ وجه‌ محدود به‌ یک‌ یا چند کشور با جمعیّت‌ و امکانات‌ خاصّ نمی‌باشد .

علاوه‌ بر اینها کشور ما با وسعت‌ ، منابع‌ و سائر امکاناتی‌ که‌ دارد چندین‌ برابر جمعیّت‌ کنونی‌ را قادر است‌ اداره‌ کند . بویژه‌ اگر تکیۀ اداره‌ کنندگان‌ کشور بر تربیت‌ صحیح‌ ، برنامه‌ریزی‌ دقیق‌ ، رشد دادن‌ کیفی‌ نسل‌های‌ آینده‌ متناسب‌ با رشد کمّیّت‌ باشد ، تا این‌ جمعیّت‌ بتواند از این‌ امکانات‌ حدّاکثر بهره‌برداری‌ را بعمل‌ آورد .

میگویند : بارداری‌ زن‌ ، او را از حقوقش‌ باز میدارد ؛ این‌ سخنی‌ است‌ غلط‌

4 ـ ترحّم‌ بر زنان‌ و ضرورت‌ باروری‌ کمتر آنان‌ بخاطر آنکه‌ فرصت‌ پیدا کنند به‌ تحصیل‌ و مطالعه‌ بپردازند و حقوقشان‌ بر باد نرود ، از جمله‌ نکات‌ دیگری‌ است‌ که‌ نویسنده‌ محترم‌ بر آن‌ تکیه‌ دارند ؛ همینطور مسأله‌ بهداشت‌ و سلامت‌ جسمی‌ زنان‌ که‌ در جای‌ دیگر مورد تأکید نویسنده‌ محترم‌ قرار گرفته‌ و ایشان‌ تلاش‌ کرده‌اند باروری‌ زنان‌ را با آن‌ در تضادّ قلمداد نمایند .

این‌ تفکّر که‌ میان‌ باروری‌ زن‌ و تحصیل‌ و مطالعه‌ و استیفای‌ حقوق‌اجتماعی‌ ، و همچنین‌ سلامت‌ جسمی‌ و بهداشت‌ او تباینی‌ وجود دارد ، از دستاویزهای‌ طرفداران‌ کنترل‌ جمعیّت‌ است‌ بدون‌ آنکه‌ استدلالی‌ منطقی‌ برای‌ اثبات‌ این‌ مدّعا داشته‌ باشند .

اگر چنین‌ تباینی‌ واقعاً وجود دارد ، مربوط‌ به‌ کم‌ توجّهی‌ ، یا بی‌توجّهی‌ جامعه‌ به‌ کلّیّت‌ حقوق‌ زنان‌ است‌ ؛ و به‌ موضوع‌ باروری‌ آنان‌ ارتباط‌ ندارد . این‌ واقعیّت‌ را باید پذیرفت‌ که‌ دولتها و مردان‌ خانواده‌ها به‌ مسائلی‌ از قبیل‌ فراهم‌ ساختن‌ امکانات‌ لازم‌ برای‌ زنان‌ ، تغذیه‌ کافی‌ بویژه‌ برای‌ دوران‌ بارداری‌ و کمک‌هائی‌ برای‌ نگهداری‌ نوزاد ، توجّه‌ چندانی‌ ندارند .

آنچه‌ باید مورد تأکید قرار گیرد این‌ امورند نه‌ پیشنهاد عقیم‌ کردن‌ زنان‌ و محروم‌ کردن‌ آنان‌ از همراهی‌ با دستگاه‌ آفرینش‌ و مقابله‌ با اراده‌ الهی‌ که‌ خواسته‌ است‌ آنها بیش‌ از آنچه‌ سازمان‌ بهداشت‌ جهانی‌ می‌گوید به‌ وظیفه‌ مادری‌ همّت‌ گمارند .

متأسّفانه‌ مشکل‌ کشورهای‌ جهان‌ سوّم‌ اینست‌ که‌ اکثر تحصیل‌ کرده‌های‌ این‌ کشورها به‌ آنچه‌ سازمانهای‌ غربی‌ توصیه‌ میکنند آنچنان‌ معتقدند که‌ حاضر نیستند واقعیّت‌های‌ دیگر را که‌ قابل‌ لمس‌ نیز هستند ادراک‌ نمایند. این‌ تأسّف‌ آنگاه‌ شدیدتر میشود که‌ گاهی‌ تلاش‌ میگردد پیش‌فرضهای‌ موجود در اذهان‌ همین‌ افراد ، به‌ اسلام‌ نیز نسبت‌ داده‌ شود .

واقعیّت‌ اینست‌ که‌ اگر دولتها به‌ وظائف‌ خود در قبال‌ حقوق‌ زنان‌ باردار عمل‌ کنند و اموری‌ از قبیل‌ کمک‌ هزینه‌ ، بیمه‌ ، درمان‌ ، بهداشت‌ ، تغذیه‌ ، امکانات‌ تحصیلی‌ و تسهیلات‌ شغلی‌ را با برنامه‌ریزی‌ صحیح‌ و دقیق‌ رعایت‌ نمایند ، تنافی‌ و تضادّی‌ که‌ اکنون‌ تلاش‌ میشود میان‌ بارداری‌ زنان‌ و استیفای‌ حقوق‌ آنان‌ ترسیم‌ شود ، هرگز زمینه‌ بروز نخواهد داشت‌ . آیا این‌ صحیح‌ است‌ که‌ ما تلاش‌ کنیم‌ بر ضعف‌های‌ خودمان‌ در برنامه‌ریزی‌ ، با تمسّک‌ به‌ اینگونه‌ مسائل‌ سرپوش‌ بگذاریم‌ ؟!

12-2

5 ـ آخرین‌ نکته‌ای‌ که‌ از مطالب‌ نویسنده‌ محترم‌ لازم‌ است‌ مورد تأمّل‌ قرار گیرد ، توصیه‌ ایشان‌ به‌ ضرورت‌ هماهنگ‌ کردن‌ مصرف‌ کننده‌ با تولید کننده‌ است‌ . ایشان‌ با استناد به‌ اینکه‌ جمعیّت‌ شناسان‌ معتقد به‌ چنین‌ اصلی‌ هستند تلاش‌ میکنند نظریّه‌ کنترل‌ جمعیّت‌ را تقویت‌ نمایند .

خدشه‌ای‌ که‌ بر این‌ نظریّه‌ وارد است‌ اینست‌ که‌ این‌ نگرش‌ در واقع‌ یک‌ نگرش‌ انحرافی‌ به‌ توان‌ انسان‌ است‌ . اگر به‌ توان‌ انسان‌ معتقد باشیم‌ ، بجای‌ چنین‌ توصیه‌ای‌ همواره‌ به‌ دولتها و ملّتها توصیه‌ خواهیم‌ کرد تلاش‌ کنند تولید را با مصرف‌ هماهنگ‌ نمایند . علاوه‌ بر این‌ ، راه‌ صحیح‌ ایجاد هماهنگی‌ میان‌ مصرف‌ و تولید اینست‌ که‌ در شرائط‌ اضطراری‌ از طریق‌ تنظیم‌ مصرف‌ و توصیه‌های‌ اقتصادی‌ و اخلاقی‌ اقداماتی‌ صورت‌ گیرد . اینکه‌ در برخورد با هر مشکلی‌ تنها راه‌ چاره‌ کنترل‌ جمعیّت‌ دانسته‌ می‌شود ، نه‌ تنها علمی‌ نیست‌ بلکه‌ نشانگر ضعف‌ بزرگی‌ است‌ که‌ در بینش‌ طرفداران‌ چنین‌ نظریّه‌ای‌ وجود دارد ؛ و بنظر می‌رسد مشکل‌ اصلی‌ طرفداران‌ کنترل‌ جمعیّت‌ نیز همین‌ است‌ .

در پایان‌ ، یکبار دیگر یادآور میشویم‌ که‌ روزنامه‌ «جمهوری‌ اسلامی‌» علیرغم‌ وزارت‌ بهداشت‌ و درمان‌ ، از مقالات‌ صاحبنظران‌ در این‌ زمینه‌ استقبال‌ میکند و امیدوار است‌ از طریق‌ چاپ‌ این‌ مقالات‌ ، دستیابی‌ به‌ واقعیّت‌ها آسان‌ گردد.»

مورد چهارم‌ ـ مقالۀ بسیار مفصّل‌ و مشروحی‌ است‌ از «ف‌ . امیری‌» که‌ بطور مسلسل‌ روزنامه‌ «جمهوری‌ اسلامی‌» در یازده‌ شماره‌ خود : از تاریخ‌ شنبه‌ 2 شعبان‌ 4 1 4 1 ( 5 2 دی‌ 1372) شماره‌ 238 4 تا تاریخ‌ چهارشنبه‌ 13 شعبان‌ 4 1 4 1 ( 6 بهمن‌ 1372) شماره‌ 8 4 2 4 درج‌ نموده‌ است‌ . عنوان‌ مقاله‌ این‌ می‌باشد : دو دست‌ و یک‌ دهان‌ (بررسی‌ اجمالی‌ سیاستهای‌ جمعیّتی‌) .

مقاله‌ را بدین‌ مطالب‌ افتتاح‌ می‌کند :

«بیستم‌ تیرماه‌ امسال‌ ، سمینار یکروزه‌ای‌ درباره‌ کنترل‌ جمعیّت‌ در تهران‌تشکیل‌ شد . این‌ سمینار و سمینارهای‌ مشابه‌ که‌ مقدّمه‌ای‌ است‌ برای‌ سمینار جهانی‌ جمعیّت‌ که‌ قرار است‌ در سال‌ 1373 در قاهره‌ برگزار شود بهانه‌ای‌ شد برای‌ پرداختن‌ به‌ موضوعی‌ که‌ به‌ گونه‌ شگفت‌آوری‌ در جامعه‌ تبلیغ‌ میشود و بدون‌ بررسی‌ همه‌ جانبه‌ و یا توجّه‌ به‌ استدلال‌ و افکار مخالفین‌ ، هجوم‌ سهمگین‌ خود را بر اذهان‌ جامعه‌ تحمیل‌ میکند .


ادامه  دارد ........................


--------------

[55] ـ دکتر محمّد جوانفر

[56] ـ و از جمله‌ گفته‌ است‌ : در شرائطی‌ که‌ حدود 3/1 دختر میتواند جانشین‌ دوره‌ باروری‌ یک‌ مادر بشود و جمعیّت‌ کشور ما را با رشدی‌ اندک‌ (و نه‌ ثابت‌ که‌ امروزه‌ طرفدار زیادی‌ ندارد) با دیگر امکانات‌ زیستی‌ هماهنگ‌ سازد ولی‌ در این‌ دوره‌ ، حدود 3 دختر جانشین‌ مادر میشوند (علّت‌ رشد منفی‌ اغلب‌ کشورهای‌ غربی‌ اینست‌ که‌ میزان‌ تجدید نسل‌ خالص‌ آنها بین‌ 6/0 تا 9/0 بوده‌ است‌) پس‌ نباید با جمعیّت‌ اضافی‌ ، ایران‌ را با تنگناهای‌ متعدّد غذائی‌ ، بهداشتی‌ و درمانی‌ ، آموزش‌ و مسکن‌ و غیره‌ مواجه‌ سازیم‌ .

گزارش اندیشکده بلفر از تغییر الگوی جمعیتی در جهان اسلام


2تا کافی نیست: مقدمه اندیشکده آمریکایی بلفر در مطلبی به اتفاق خاموشی پرداخته است که در دنیای اسام در حال وقوع است؛ اتفاقی که نه بهار عربی است و نه افزایش بنیادگرایی اسلامی... بلکه بنا به گفته یک جمعیت نگار برجسته، نرخ باروری در میان مسلمانان به شدت کاهش و فرار از ازدواج در میان زنان عرب و مسلمان افزایش یافته است.

کاهش بارداری مسلمانان بیش از متوسط نرخ جهانی: ایران در صدر! 
نیکولاس ابرشتات، از محققان انستیتو انترپرایز آمریکا، این یافته ها را به تازگی در دو مقاله ثبت کرده است. این مقالات تصویر متفاوتی با تصویر معمول از افزایش متداوم جمعیت در سرزمین های اسلامی نشان می دهد. البته جمعیت در این کشورها رو به افزایش است، اما با ادامه روند کنونی، این افزایش جمعیت دیری نخواهد پایید.
عنوان نخستین مقاله ابرشتات : « کاهش باروری در جهان اسلام؛ تغییری فاحش که در کمال تعجب کسی متوجه آن نشده است»  وی با استفاده از داده های بدست آمده از  49 کشور و قلمروهای دارای اکثریت مسلمان دریافت که به طور میانگین نرخ باروری در سا لهای 1975 تا 80 و 41 درصد کاهش یافته است، حال آنکه ، 2005 تا 2010  کاهش نرخ بارداری در کل جهان 33 درصد بوده است.
22 درصد از کشورها و قلمروهای مسلمان شاهد 50 درصد یا بیشتر کاهش باروری بوده اند. بیشترین کاهش در ایران، عمان، امارات متحده عربی، الجزیره، بنگلادش، تونس، لیبی، آلبانی، قطر و کویت و در حدود 60 درصد یا بیشتر طی سه دهه گذشته بوده است.کاهش نرخ باروری در ایران طی 30 سال گذشته حیرت انگیز و معادل 70 درصد ، بوده ، که به گفته ابرشتات «یکی از سریع ترین و چشمگیرترین آمارهای کاهش باروری در تاریخ بشر» بوده است. به گفته او، تا سال 2000، نرخ باروری ایران به دو زایمان در هر زن کاهش یافته بود، که پایین تر از سطح مورد نیاز برای جایگزینی جمعیت ، کنونی است.در مقاله ای در تایمز مورخ ژوئیه 2012 نرخ باروری در ایران از این نیز کمتر عنوان شده و به هشدار سازمان ملل در گزارشی اشاره کرد. بنابر این گزارش، جمعیت ایران در دو دهه آینده رو به کاهش می رود و درصورت تداوم روند کنونی، تا پایان این قرن بیش از 50 درصد کاهش می یابد.
شهرهای بزرگ جهان اسلام شاهد کاهش رشد جمعیتی شدیدی بوده اند. ابرشتات خاطرنشان می کند که تنها شش ایالت در آمریکا دارای نرخ باروری کمتری نسبت به استانبول هستند. در ایران نیز، در شهرهای تهران و اصفهان، نرخ باروری نسبت به تمامی ایالات آمریکا پایین تر است.
 
 عامل اقتصادی تنها دلیل کاهش باروری نیست
این محقق موسسه امریکن انترپرایز بیان می کند با این که افزایش درآمد و توسعه اقتصادی در کاهش باروری نقش داشته است اما تنها دلیل آن نیست ». کاهش باروری در نسل گذشته در ، کشورهای عربی نسبت به دیگر نقاط جهان سریعتر بوده است« به گزارش اطلاعات نامه جهانی سیا، نرخ باروری در میان مسلمانان اندکی نسبت به برآورد ابرشتات بالاتر است، اما در کل به نسبت بسیاری از کشورهای آفریقایی زیرصحرایی، آمریکای لاتین و آسیایی کمتر است.
 
سرایت فرهنگ غربی » زندگی مجردی « به کشورهای مسلمان
در این گزارش با اشاره به عوامل دیگری به جز عامل اقتصادی، عامل فرهنگی و رواج سبک زندگی » مجردی» و افزایش تمایل جوانان به » فرار از ازدواج «  اشاره شده است. فرهنگی که ابتدا در سبک زندگی جوامع غربی راه پیدا کرد و پس از آن با گسترش راه های ارتباطی و نفوذ فرهنگی در کشورهای شرقی، اکنون این تمایل به زندگی مجردی و روابط خارج از چارچوب خانواده و ازدواج در کشورهای مسلمان نیز بسیار شایع شده است. ترویج سبک زندگی غربی، سختی روز افزون ازدواج در جوامع مسلمان- از جمله کشورمان - و هجوم بی سابقه شبکه های ماهواره ای به شیوه زندگی ایرانی - اسلامی، پدیده های نظیر » تجرد «  « فرار از ازدواج ، » «بی علاقگی به خانواده» ،»  روابط خارج از دایره عرف و شرع«  ، و در نهایت بحران جمعیت و خانواده را بگونه ای دامن زده است که صدای زنگ خطر آن به گوش مراکز واندیشکده های غربی نیز رسیده است. کاهش ازدواج در اروپا امری شناخته شده اما همچنان چشمگیر است؛ نرخ ازدواج زنان در آلمان از 0.98 در سال 1965 به 0.59 در سال 2000 کاهش یافته است. این رقم در مدت مشابه در فرانسه از 0.99 به 0.61 ، در سوئد از 0.98 به 0.49 ، در انگلیس از 1 به 0.54 کاهش یافته است.
در آسیا نیز نرخ ازدواج رو به کاهش است؛ در ژاپن درصد زنان بین 30 تا 34 ساله که هرگز ازدواج نکرده اند از 7.2 در سال 1970 به 26 .6 در سال 2000 افزایش یافته است.  این رقم در میانمار از 9.3 درصد به 25 .9 درصد، در تایلند از 8.1 به 16 .1 درصد و در کره جنوبی از 1.4 به 10 .7 درصد افزایش یافته است.با این که نرخ ازدواج در جهان عرب بالاتر است، اما آنها نیز با سرعت در همین مسیر در حرکت اند.
به گفته ابرشتات آن چه مایه شگفتی است این است که در جهان عرب فاصله گرفتن از ازدواج از بسیاری لحاظ هم اکنون همانند اروپای دهه 80 است و این اتفاق در حال وقوع در سطح پیشرفت به مراتب پایین تر از اروپا و آسیای شرقی توسعه یافته است. ابرشتات می گوید «اتفاق  بزرگی در شرف وقوع است و عملا هیچ کس متوجه آن نشده است، حتی در دنیای عرب »
 
آینده کشورهای مسلمان؛کاهش نیروی کار و افزایش جمعیت بازنشسته
این مطالعات به ما یادآوری می کند که گرایش های بزرگ جمعیت نگاری که به جهان شکل می دهند ناشناخته و اغلب مورد غفلت هستند. درست است که جهان عرب در حال حاضر شاهد افزایش شدید جمعیت جوان است، که یکی از عوامل انقلاب های مردمی در تونس، مصر و نقاط دیگر بوده است، اما بنا به گفته این کارشناس جمعیت و نگاهی به آمار موجود، آینده پیش روی نسل بعدی کاهش تعداد نیروی کار و افزایش جمعیت بازنشسته است.
                              

منبع : نشریه نسل ششم

قسمت یازدهم

قسمت دهم از اینجا




مورد سوّم‌ ـ مقاله‌ایست‌ از مجلّه‌ «قِراءات‌ سیاسیّه‌» که‌ مخدّره‌ خانم‌ عظیمه‌ ریحانی‌ دام‌ تَوفیقُها از عربی‌ به‌ پارسی‌ ترجمه‌ نموده‌اند . این‌ مقاله‌ در دو شماره‌ روزنامه‌ «جمهوری‌ اسلامی‌» به‌ مورّخه‌ 29 جمادی‌ الاولی‌ 4 1 4 1 (23 آبان‌ 1372) شماره‌ 188 4 ؛ و 30 جمادی‌ الاولی‌ 4 1 4 1 ( 4 2 آبان‌ 1372) شماره‌ 189 4 طبع‌ شده‌ است‌ .

در هر دو شماره‌ اوّلاً خود روزنامه‌ به‌ شرح‌ و معرّفی‌ مقاله‌ بطور یکسان‌می‌پردازد ، و ثانیاً در هر یک‌ شروع‌ به‌ مندرجات‌ آن‌ به‌ ترتیب‌ می‌نماید . و ما نیز در اینجا اوّلاً به‌ کلام‌ خود روزنامه‌ می‌پردازیم‌ ، و ثانیاً به‌ ذکر مقاله‌ آن‌ به‌ ترتیب‌ .

امّا در شرح‌ و معرّفی‌ روزنامه‌ اینطور می‌باشد :

«اشاره‌ : در سالهای‌ اخیر ، رسانه‌های‌ گروهی‌ کشورمان‌ به‌ تبعیّت‌ از سیاست‌ ضرورت‌ کنترل‌ جمعیّت‌ ، مطالب‌ زیادی‌ همسو با این‌ سیاست‌ به‌ چاپ‌ رسانده‌ و پخش‌ کردند . در نتیجه‌ همین‌ تبلیغات‌ سنگین‌ و یکطرفه‌ ، اکنون‌ این‌ تفکّر بصورت‌ یک‌ اصل‌ بدیهی‌ در اذهان‌ عمومی‌ جای‌ گرفته‌ ، و حتّی‌ اکثریّت‌ نمایندگان‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ را نیز تحت‌ تأثیر قرار داده‌ تا آنجا که‌ علیرغم‌ هشدارهای‌ جمع‌ قابل‌ توجّهی‌ از نمایندگان‌ ، سرانجام‌ متأسّفانه‌ قانون‌ محرومیّت‌ فرزند چهارم‌ از امتیازات‌ دولتی‌ به‌ تصویب‌ رسید .



طرفداران‌ کنترل‌ جمعیّت‌ اصرار دارند مردم‌ کشور را از خطرات‌ آن‌ مطّلع‌ نسازند


نکته‌ بسیار مهمّ اینست‌ که‌ سیطره‌ طرفداران‌ سیاست‌ کنترل‌ جمعیّت‌ بر رسانه‌های‌ گروهی‌ بقدری‌ قوی‌ است‌ که‌ بسیاری‌ از رسانه‌ها تا کنون‌ حاضر نشده‌اند نظرات‌ مخالفان‌ این‌ سیاست‌ را منتشر کنند .

آنچه‌ معمولاً در مطبوعات‌ چاپ‌ یا از رادیو و تلویزیون‌ پخش‌ می‌شود ، صرفاً نظر یکطرفه‌ایست‌ که‌ متولّیان‌ کنترل‌ جمعیّت‌ تهیّه‌ و تدوین‌ میکنند و در اختیار رسانه‌ها قرار می‌دهند . حتّی‌ اگر اجلاس‌ یا گردهمائیهائی‌ در زمینه‌ کنترل‌ جمعیّت‌ تشکیل‌ می‌شود ، مخالفان‌ این‌ سیاست‌ را در این‌ نشست‌ها و گردهمائیها راهی‌ نیست‌ .

این‌ وضعیّت‌ نامطلوب‌ تا آنجا پیش‌ رفته‌ است‌ که‌ اخیراً یکی‌ از پزشکان‌ سرشناس‌ کشورمان‌ ناچار شد خطرات‌ این‌ سیاست‌ و عدم‌ انطباق‌ شیوه‌های‌ إعمال‌ آن‌ با فرهنگ‌ اسلامی‌ را طیّ مقاله‌ای‌ که‌ در روزنامۀ «جمهوری‌ اسلامی‌» یکشنبه‌ 6 1/8/72 بچاپ‌ رسید گوشزد نماید.[ [52] ]


مجلّۀ «القراءات‌ السّیاسیّه‌» میگوید : منظور از کنترل‌ جمعیّت‌ ، حاکمیّت‌ سیاسی‌ است‌

اخیراً یکی‌ از مجلات‌ عربی‌ ، مقاله‌ای‌ مفصّل‌ در همین‌ مقوله‌ به‌ چاپ‌ رسانده‌ که‌ در آن‌ پرده‌ از طرحهای‌ آمریکا برای‌ کاهش‌ جمعیّت‌ کشورهای‌ جهان‌ سوّم‌ و اسلامی‌ برداشته‌ و ابعاد مختلف‌ این‌ طرح‌ استعماری‌ را تشریح‌ نموده‌ است‌ .

روزنامه‌ «جمهوری‌ اسلامی‌» با چاپ‌ ترجمه‌ این‌ مقاله‌ ، به‌ کلّیّه‌ کسانی‌ که‌ نسبت‌ به‌ این‌ مسأله‌ مهمّ ، بی‌توجّه‌ هستند هشدار میدهد و امیدوار است‌ مسؤولین‌ به‌ عمق‌ ماجرا با عنایت‌ و تأمّل‌ بیشتری‌ توجّه‌ نمایند . این‌ مقاله‌ را در دو شماره‌ میخوانید.»


در اینجا در شماره‌ اوّل‌ آن‌ که‌ با عنوان‌ :


«نقشه‌های‌ استعماری‌ در قالب‌ سیاستهای‌ کنترل‌ جمعیّت‌ در کشورهای‌ اسلامی‌»افتتاح‌ می‌گردد ، مطلب‌ را آغاز نموده‌ و سپس‌ می‌گوید :

«قبل‌ از اینکه‌ از سیاستهای‌ کنترل‌ جمعیّت‌ سخنی‌ به‌ میان‌ بیاوریم‌ لازم‌ است‌ به‌ فلسفه‌ چگونگی‌ پدید آمدن‌ این‌ سیاست‌ اشاره‌ای‌ داشته‌ باشیم‌ :


سیاستهای‌ کنترل‌ جمعیّت‌ ، مجموعه‌ اهدافی‌ است‌ که‌ با افزایش‌ جمعیّت‌ ارتباط‌ دارد . این‌ اهداف‌ در مجموعه‌ای‌ از طرحها و لایحه‌های‌ اجرائی‌ دولت‌ها نمایان‌ است‌ . هدف‌ از این‌ طرحها ، حاکمیّت‌ بخشیدن‌ اراده‌ سیاسی‌ برمیزان‌ رشد جمعیّت‌ می‌باشد . جمعیّت‌ شناسان‌ جدید کسانی‌ هستند که‌ اجرای‌ تصمیم‌ گیری‌ سیاستهای‌ کنترل‌ جمعیّت‌ را بمنظور حاکمیّت‌ بر رشد افراد بشری‌ رهبری‌ می‌کنند .


آنچه‌ در این‌ بحث‌ بر ما روشن‌ خواهد گشت‌ اینست‌ که‌ : چرا بر جلوگیری‌ از افزایش‌ جمعیّت‌ تأکید می‌شود ؟


بعد از جنگ‌ جهانی‌ دوّم‌ ، کارشناسان‌ غربی‌ به‌ شکل‌ بارزی‌ به‌ مفاهیم‌سیاستهای‌ کنترل‌ جمعیّت‌ توجّه‌ کردند . این‌ افراد فرهنگشان‌ را با این‌ مشخّصه‌ها توصیف‌ میکردند :


1 ـ حاکمیّت‌ بی‌دینی‌ به‌ مثابه‌ یک‌ چارچوب‌ برای‌ فرهنگ‌ .

2 ـ گسترش‌ سیطره‌ فردگرائی‌ .

3 ـ تضعیف‌ نقش‌ اخلاق‌ عمومی‌ .

4 ـ تضعیف‌ ارزشهای‌ اساسی‌ اجتماعی‌ .

5 ـ گسترش‌ حاکمیّت‌ ارزشهای‌ ثانوی‌ .

6 ـ تأکید برارج‌ نهادن‌ به‌ منافع‌ شخصی‌ .


ودرکنارآن‌ اظهارمیدارند که‌ دیدگاههای‌فلسفی‌سیاستهای‌جمعیّت‌شناسی‌ که‌ بر اساس‌ بی‌دینی‌ پایه‌گذاری‌ شده‌ با دین‌ اسلام‌ در تضادّ است‌ .


همراه‌ با طرحهای‌ خارجی‌ برای‌ تغییرات‌ فرهنگی‌ در کشورهای‌ اسلامی‌، کشورهای‌ غربی‌ این‌ الگوهای‌ اجتماعی‌ را رواج‌ دادند . این‌ الگوها در وجود بعضی‌ از مسلمانان‌ که‌ در دامان‌ فرهنگ‌ و تمدّن‌ غرب‌ رشد کرده‌اند و از تعلیمات‌ غربی‌ برخوردار شده‌اند رسوخ‌ کرده‌ است‌ .


بهمین‌ خاطر تغییرات‌ فرهنگی‌ در جوامع‌ اسلامی‌ بسرعت‌ بطرف‌ الگوهای‌ فرهنگی‌ غربی‌ پیش‌ رفت‌ که‌ منجرّ به‌ گسترش‌ بی‌دینی‌ و فردگرائی‌ شد و اخلاق‌ عمومی‌ و ارزشهای‌ اجتماعی‌ را که‌ از دین‌ اسلام‌ سرچشمه‌ میگرفت‌ تضعیف‌ کرد . بدین‌ ترتیب‌ اصول‌ اخلاقی‌ ثانویّه‌ بوجود آمد و این‌ ارزشها باعث‌ شد تا به‌ منافع‌ شخصی‌ افراد ارج‌ نهاده‌ شود .


اینجاست‌ که‌ می‌توان‌ به‌ ابعاد سیاست‌ کنترل‌ جمعیّت‌ که‌ منجرّ به‌ کاهش‌ رشد جمعیّت‌ میشود پی‌ برد ، واین‌ نغمه‌ که‌ رشد بی‌رویّه‌ جمعیّت‌ ، مخالف‌ آزادی‌ و استقلال‌ زن‌ می‌باشد و افزایش‌ جمعیّت‌ با تحقّق‌ زیبائیهایش‌ منافات‌ دارد از همین‌جا ساز شده‌ است‌ .

همچنین‌ تلاش‌ در جهت‌ متقاعد ساختن‌ خانواده‌ها به‌ اینکه‌ با افزایش‌تعداد فرزندان‌ ، منافع‌ اشخاص‌ چه‌ از نظر اقتصادی‌ و چه‌ اجتماعی‌ به‌ خطر می‌افتد نیز در چارچوب‌ همین‌ سیاست‌ استعماری‌ صورت‌ میگیرد .




اهداف‌ سیاستهای‌ کنترل‌ جمعیّت‌


1 ـ هدف‌ مستقیم‌ :


هدف‌ مستقیم‌ سیاستهای‌ جمعیّتی‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ ، کاهش‌ میزان‌ رشد طبیعی‌ جمعیّت‌ است‌ که‌ این‌ هدف‌ از طریق‌ کاهش‌ سطح‌ زاد و ولد صورت‌ می‌گیرد . اگر چه‌ سیاستهای‌ جمعیّتی‌ با رشد اقتصادی‌ و اجتماعی‌ در ارتباط‌ است‌ ، امّا این‌ موضوع‌ هدف‌ اصلی‌ این‌ سیاستها نیست‌ ؛ چرا که‌ برنامه‌ریزی‌های‌ کنونی‌ مربوط‌ به‌ رشد اقتصادی‌ و اجتماعی‌ ، با منافع‌ مصرف‌کنندگان‌ سر و کار دارد نه‌ تولید کنندگان‌ ، و فقط‌ سعی‌ دارد سطح‌ رشد جمعیّت‌ را کاهش‌ دهد .

لازم است‌ اینجا اشاره‌ای‌ به‌ موضوع‌ زن‌ ، به‌ عنوان‌ مسأله‌ای‌ که‌ در افزایش‌ جمعیّت‌ مؤثّر است‌ داشته‌ باشیم‌ ، چرا که‌ این‌ مسأله‌ مورد تأکید تمامی‌ سیاستهای‌ جمعیّتی‌ بمنظور کاهش‌ بی‌رویّه‌ جمعیّت‌ بوده‌ است‌ .

همچنین‌ می‌توان‌ گفت‌ : در عمل‌ ، دولت‌ تونس‌ اقدامات‌ وسیعی‌ در زمینه‌ کنترل‌ جمعیّت‌ بعمل‌ آورده‌ و همراه‌ با تأسیس‌ اوّلین‌ دفتر جمعیّت‌ زنان‌ در منطقه‌ ، سیاستهای‌ آشکاری‌ را در مورد کاهش‌ رشد جمعیّت‌ در پیش‌ گرفته‌ است‌ .

سیاست‌ کنترل‌ جمعیّت‌ ، برای‌ به‌ بازار کشاندن‌ زنان‌ ، و هدر دادن‌ عمر آنان‌ است‌


واضح‌ است‌ که‌ طرح‌ مسأله‌ رشد فکری‌ زن‌ و بالا بردن‌ سطح‌ آگاهی‌ وی‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ بخاطر توجّه‌ کافی‌ به‌ آنها نمی‌باشد ، بلکه‌ تنها از آن‌ به‌عنوان‌ وسیله‌ای‌ برای‌ کاهش‌ سطح‌ رشد جمعیّت‌ استفاده‌ می‌شود .

در این‌ طرح‌ ، مقصود از «رشد زن‌» تغییر موقعیّت‌ زن‌ و نقش‌ وی‌ در جامعه‌ می‌باشد که‌ به‌ عقیده‌ پایه‌گذاران‌ سیاستهای‌ جمعیّتی‌ به‌ معنی‌ جداشدن‌ زن‌ از هرگونه‌ ارزشهای‌ اخلاقی‌ و اجتماعی‌ است‌ ؛ ارزشهائی‌ که‌ ریشۀ مذهبی‌ دارند .

در نتیجه‌ این‌ سیاست‌ ، زنان‌ مسلمان‌ چیزی‌ بدست‌ می‌آورند از نوع‌ آزادی‌ زن‌ غربی‌ ، و همین‌ امر یکی‌ از ابزارهائیست‌ که‌ موجب‌ می‌شود سطح‌رشد جمعیّت‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ سیر نزولی‌ داشته‌ باشد . ارائۀ افکار جدید که‌ چون‌ دستاویزی‌ برای‌ جدا ساختن‌ زن‌ از ارزشهای‌ جامعه‌اش‌ مطرح‌ می‌گردد موجب‌ شده‌ تا موقعیّت‌ زن‌ و نقش‌ وی‌ در جوامع‌ اسلامی‌ تغییر یابد و سخن‌ از شرکت‌ دادن‌ زن‌ در طرحهای‌ رشد از این‌ افکار سرچشمه‌ میگیرد ، که‌ از طریق‌ تعلیم‌ زن‌ صورت‌ میگیرد .

آنچه‌ از تحقیقات‌ بدست‌ می‌آید اینست‌ که‌ چنین‌ زنانی‌ به‌ شرکت‌ در بازار کار روی‌ می‌آورند ؛ و همین‌ زنان‌ شاغل‌ هستند که‌ اکثراً منادی‌ جداشدن‌ ازارزشهای‌ اجتماعی‌ خویش‌ می‌باشند تا بدینوسیله‌ زن‌ همراه‌ با تمدّن‌ غرب‌ درمسیر بی‌دینی‌ پیش‌ برود و الگوهای‌ غربی‌ را برای‌ خود بپذیرد .

دقیقاً همین‌ زنان‌ هستند که‌ از زنان‌ دیگر میخواهند با پذیرش‌ ویژگیهای‌ یک‌ زن‌ غربی‌ در مسیر بی‌دینی‌ پیش‌ بروند ؛ به‌ این‌ دلیل‌ که‌ بچّه‌ دار شدن‌ (زایمان‌) با آزادی‌ و استقلال‌ و تحقّق‌ هویّتشان‌ در تضادّ است‌ !

آنها تلاش‌ میکنند زنان‌ را متقاعد کنند که‌ زایمان‌ ، زیبائی‌ و سلامتی‌ زن‌ را به‌ خطر می‌اندازد . تردیدی‌ نیست‌ که‌ حرکت‌ زنان‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ که‌ راه‌ فرهنگ‌ غرب‌ را در پیش‌ گرفته‌اند ، زنان‌ مسلمان‌ را بطرف‌ الگوهای‌ فرهنگی‌ غرب‌ می‌کشاند .


مسأله‌ مرگ‌ و میر در سیاستهای‌ کنترل‌ جمعیّت‌ ، وسیله‌ای‌ در جهت‌ کاهش‌ سطح‌ رشد جمعیّت‌ به‌ حساب‌ می‌آید . به‌ این‌ معنی‌ که‌ بر مسأله‌ کاهش‌ مرگ‌ نوزادان‌ شیرخوار و کاهش‌ مرگ‌ مادران‌ باردار بخاطر زایمان‌ بسیار تأکید میشود و ادّعا میشود که‌ بیشتر تحقیقات‌ نشان‌ می‌دهد که‌ افزایش‌ بی‌رویّه‌ جمعیّت‌ منجرّ به‌ مرگ‌ نوزادان‌ شیرخوار می‌گردد .این‌ ادّعا در صورتی‌ پذیرفتنی‌ است‌ که‌ شواهد بیشتری‌ جمع‌آوری‌ شود ، چرا که‌ این‌ بررسیها عواملی‌ چون‌ تغذیه‌ و بهداشت‌ را که‌ در مسأله‌ مرگ‌ و میر مؤثّرند به‌ حساب‌ نیاورده‌اند .


به همین‌ دلیل‌ نمی‌توان‌ این‌ نظریّه‌ را که‌ تنها به‌ دو متغیّر ، یعنی‌ میزان‌ وفات‌ و میزان‌ رشد توجّه‌ کرده‌ پذیرفت‌ . چراکه‌ مقایسه‌ بین‌ افزایش‌ جمعیّت‌ و مرگ‌ و میر ، مقایسه‌ ساده‌ و بی‌معنائی‌ بیش‌ نیست‌ و هدف‌ از ارائه‌ این‌ نظریّه‌ تنها بخاطر اینست‌ که‌ بر نقش‌ منفی‌ رشد جمعیّت‌ برای‌ کاهش‌ آن‌ تأکید شود .

ادّعای‌ تحقیقات‌ گسترده‌ای‌ که‌ از این‌ ایده‌ ضعیف‌ حمایت‌ می‌کند مستند نبوده‌ و دور از واقعیّت‌ است‌ و میتوان‌ گفت‌ که‌ این‌ تحقیقات‌ و بررسیها در اصل‌ به‌ خدمت‌ سیاستهای‌ جمعیّت‌ شناسی‌ در آمده‌ است‌ ؛ سیاستهائی‌ که‌ با انگیزه‌ سیاسی‌ معیّنی‌ از طرف‌ کشورها یا سازمانهای‌ بین‌ المللی‌ بکار گرفته‌ شده‌ است‌ .


                                        

انگیزۀ کاهش‌ جمعیّت‌ ، فقط‌ أهداف‌ سیاسی‌ است‌


2 ـ هدف‌ غیر مستقیم‌ :



در جهان‌ امروز هدفهای‌ غیر مستقیم‌ سیاستهای‌ جمعیّتی‌ ، فقط‌ وسیله‌ای‌ برای‌ تأمین‌ اهداف‌ سیاسی‌ میباشد . بعبارت‌ دیگر سیاستهای‌ جمعیّت‌ شناسی‌ در درجه‌ اوّل‌ ، به‌ اهداف‌ سیاسی‌ اهمّیّت‌ میدهند . طیّ دهه‌ شصت‌ ، حجم‌ نسبی‌ جمعیّت‌ کشورهای‌ سرمایه‌داری‌ سیر نزولی‌ داشته‌ است‌ تا جائی‌ که‌ تعداد جمعیّت‌ این‌ کشورها (کشورهای‌ اروپای‌ غربی‌ و ایالات‌ متّحده‌ آمریکا و کانادا) 8/ 6 1 درصد از جمعیّت‌ جهان‌ را تشکیل‌ میدهد ، و در سال‌ 8 6 13 این‌ نسبت‌ به‌ 1/12 درصد کاهش‌ یافت‌ ؛ و این‌ سیر نزولی‌ بخاطر فروپاشی‌ خانواده‌ در جوامع‌ غربی‌ همچنان‌ ادامه‌ دارد .

موقعیّت‌ جهان‌ از نظر پراکندگی‌ جمعیّت باعث‌ شد کشورهای‌ غربی‌ و در رأس‌ آن‌ آمریکا به‌ کاهش‌ رشد جمعیّت‌ در کشورهای‌ جهان‌ سوّم‌ بخصوص‌ جمعیّت‌ کشورهای‌ اسلامی‌ به‌ عنوان‌ یکی‌ از پایه‌های‌ استراتژیک‌ در سیاست‌ خارجی‌ توجّه‌ داشته‌ باشند .

عمده‌ فعّالیّت‌ آمریکا در مورد کنترل‌ ، بر روی‌ محدود کردن‌ جمعیّت‌ کشورهای‌ جهان‌ سوّم‌ و در کنار آن‌ ، کشورهای‌ اسلامی‌ متمرکز است‌ که‌ از طریق‌ صندوق‌ جهانی‌ پول‌ ، و سازمان‌ ملل‌ متّحد ، و سازمانهای‌ وابسته‌ به‌آن‌ ، مثل‌ سازمان‌ بهداشت‌ جهانی‌ ، و سازمان‌ کشاورزی‌ و تغذیه‌ بین‌ المللی‌ و غیره‌ صورت‌ میگیرد .

بهمین‌ دلیل‌ در نظر داریم‌ تلاشها و فعّالیّتهای‌ جمعیّت‌ شناسی‌ را از نظر برنامه‌ریزی‌ و اجرای‌ سیاستهای‌ جمعیّتی‌ در جوامع‌ اسلامی‌ مورد بررسی‌ قرار دهیم‌ .

با اینکه‌ آمریکا از تکنولوژی‌ بالایی‌ برخوردار است‌ ، در عین‌ حال‌ به‌ افزایش‌ جمعیّت‌ در کشورهای‌ جهان‌ سوّم‌ با نگرانی‌ می‌نگرد .

ایالات‌ متّحده‌ آمریکا طیّ دهه‌ پنجاه‌ میلادی‌ متوجّه‌ این‌ مسأله‌ شده‌ که‌ اگر سطح‌ تکنولوژی‌ بین‌ کشورها بخصوص‌ در زمینه‌ نظامی‌ مساوی‌ بشود افزایش‌ جمعیّت‌ عامل‌ قطعی‌ خواهد بود . بهمین‌ خاطر این‌ کشور با مسأله‌ تنظیم‌ جمعیّت‌ در جهان‌ بر این‌ اساس‌ رفتار کرد که‌ یکی‌ از نویسندگان‌ غربی‌ در توضیح‌ آن‌ میگوید :

«با توجّه‌ به‌ اینکه‌ ممکن‌ است‌ شرائط‌ یکسان‌ بشود ، بنابراین‌ تمرکز جمعیّت‌ بسیاری‌ تحت‌ یک‌ حاکمیّت‌ سیاسی‌ ، ما را وادار میکند تا آنها را به‌ تعدادی‌ از واحدهای‌ سیاسی‌ تقسیم‌ کنیم‌!»


آمریکا بر این‌ مسأله‌ باور دارد که‌ بالاخره‌ کشورهای‌ در حال‌ توسعه‌ به‌ تکنولوژی‌ غرب‌ ، بخصوص‌ تکنولوژی‌ نظامی‌ آن‌ دست‌ خواهند یافت‌ . این‌ باور در نتیجه‌ عملکرد آن‌ در چین‌ و هند و پاکستان‌ و کشورهای‌ دیگر بوده‌ است‌ . بهمین‌ خاطر این‌ کشور در سیاست‌ خارجی‌اش‌ در مورد عامل‌ جمعیّت‌ بر اساس‌ این‌دواستراتژی‌ عمل‌ می‌کند :


1 ـ سیاست‌ تبدیل‌ کشورهای‌ پر جمعیّت‌ به‌ کشورهای‌ کم‌ جمعیّت‌ (کوچک‌) . هدف‌ از این‌ سیاست‌ در درجه‌ اوّل‌ اینست‌ که‌ کشورهای‌ در حال‌ توسعه‌ محتاج‌ کشورهای‌ غربی‌ بشوند .

این‌ در حالی‌ است‌ که‌ غرب‌ مانع‌ وحدت‌ و یکپارچگی‌ کشورهای‌ عربی‌شده‌ است‌ ، حال‌ آنکه‌ این‌ کشورها خود شاهد تجزیه‌ هند و چین‌ هستند .

2 ـ فشار بر سران‌ کشورهای‌ در حال‌ توسعه‌ ، از جمله‌ کشورهای‌ اسلامی‌، بمنظور کاهش‌ میزان‌ رشد طبیعی‌ جمعیّت‌ در کشورشان‌ .


از آنجا که‌ استراتژی‌ اوّل‌ دارای‌ وجهه‌ (مشخّصه‌) سیاسی‌ است‌ در همین‌جا سخن‌ را به‌ پایان‌ میرسانیم‌ ؛ و در مورد سیاست‌ دوّم‌ به‌ تفصیل‌ توضیح‌ خواهیم‌ داد و با توجّه‌ به‌ طرحهای‌ جمعیّتی‌ آمریکا در کشورهای‌ در حال‌ توسعه‌ و کشورهای‌ اسلامی‌ بررسیهائی‌ را در مورد سیاستهای‌ کنترل‌ جمعیّت‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ ارائه‌ خواهیم‌ داد.»



در اینجا شماره‌ اوّل‌ مقاله‌ خاتمه‌ می‌یابد ، و پایان‌ آنرا به‌ شماره‌ دگر وعده‌ میدهد .


در این‌ شماره‌ از این‌ مقاله‌ نیز مطالب‌ حائز اهمّیّت‌ را جدا و با خطّ درشت‌ و داخل‌ در کادری‌ قرار داده‌ است‌ ، و ما بهمین‌ منظور در اینجا بهمان‌ شکل‌ حکایت‌ می‌نمائیم‌ :



* کارشناسان‌ غربی‌ اظهار میدارند :

دیدگاههای‌ فلسفی‌ سیاستهای‌ جمعیّت‌ شناسی‌ که‌ بر اساس‌ بی‌دینی‌ پایه‌گذاری‌ شده‌ ، با دین‌ اسلام‌ در تضادّ است‌ .

* با اینکه‌ آمریکا از تکنولوژی‌ بالائی‌ برخوردار است‌ ، در عین‌ حال‌ به‌ افزایش‌ جمعیّت‌ در کشورهای‌ جهان‌ سوّم‌ با نگرانی‌ مینگرد .

* موقعیّت‌ جهان‌ از نظر پراکندگی‌ جمعیّت‌ باعث‌ شد کشورهای‌ غربی‌ و در رأس‌ آن‌ آمریکا به‌ کاهش‌ رشد جمعیّت‌ در کشورهای‌ جهان‌ سوّم‌ بویژه‌ جمعیّت‌ کشورهای‌ اسلامی‌ بعنوان‌ یکی‌ از پایه‌های‌ استراتژیک‌

در سیاست‌ خارجی‌ خود توجّه‌ داشته‌ باشند . [ [53] ]

* طرح‌ چیزی‌ بنام‌ «رشد زن‌» در چارچوب‌ سیاستهای‌ کنترل‌ جمعیّت‌ که‌ توسّط‌ سیاستگذاران‌ غربی‌ برنامه‌ریزی‌ شده‌ ، عبارتست‌ از تغییر موقعیّت‌ زن‌ برای‌ جدا شدن‌ از ارزشهای‌ اخلاقی‌ و اجتماعی‌ که‌ ریشه‌ مذهبی‌ دارند .


* عمدۀ‌ فعّالیّت‌ آمریکا در مورد کنترل‌ جمعیّت‌ ، بر روی‌ محدود کردن‌ جمعیّت‌ کشورهای‌ جهان‌ سوّم‌ و در کنار آن‌ ، کشورهای‌ اسلامی‌ متمرکز است‌ که‌ از طریق‌ صندوق‌ جهانی‌ پول‌ و سازمان‌ ملل‌ متّحد ، و سازمانهای‌ وابستۀ به‌ آن‌ صورت‌ میگیرد .


بعداز جنگ‌ دوّم‌ جهانی‌ ، غرب‌ به‌ لزوم‌ کاهش‌ جمعیّت‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ پی‌برد


* بعد از جنگ‌ جهانی‌ دوّم‌ ، کارشناسان‌ غربی‌ به‌ شکل‌ بارزی‌ به‌ مفاهیم‌ سیاستهای‌ کنترل‌ جمعیّت‌ توجّه‌ کردند

* توصیف‌ کارشناسان‌ غربی‌ ، فرهنگ‌ خود را برای‌ کنترل‌ جمعیّت‌ ، با این‌ مشخّصه‌هاست‌ :

حاکمیّت‌ بی‌دینی‌ به‌ مثابۀ چارچوب‌ این‌ فرهنگ‌ .

گسترش‌ سیطره‌ فرد گرائی‌ .

تضعیف‌ نقش‌ اخلاق‌ عمومی‌ .

تضعیف‌ ارزشهای‌ اساسی‌ اجتماعی‌ .

گسترش‌ حاکمیّت‌ ارزشهای‌ ثانوی‌ و تأکید بر ارج‌ نهادن‌ به‌ منافع‌ شخصی‌ .

* آمریکا اطمینان‌ دارد که‌ کشورهای‌ جهان‌ سوّم‌ سرانجام‌ به‌ تکنولوژی‌ دست‌ خواهند یافت‌ . به‌ همین‌ جهت‌ این‌ کشور در سیاست‌ خارجی‌ خود بر تقسیم‌ این‌ کشورها به‌ کشورهای‌ کوچکتر و فشار بر سران‌ کشورها برای‌ کنترل‌ جمعیّت‌ تکیه‌ می‌کند .





اینها که‌ ذکر شد ، راجع‌ بود به‌ شماره‌ اوّل‌ از مقاله‌ . و أمّا راجع‌ به‌ شماره‌ دوّم‌ آن‌ ، روزنامه‌ پس‌ از معرّفی‌ آن‌ به‌ مثابۀ معرّفی‌ نخست‌ ، متن‌ تتمّه‌ مقاله‌ را بدینگونه‌ ذکر نموده‌ است‌ :



اهرم‌های‌ سیاسی‌ آمریکا برای‌ کنترل‌ جمعیّت‌ کشورهای‌ اسلامی‌



«نقشه‌های‌ استعماری‌ در قالب‌ سیاستهای‌ کنترل‌ جمعیّت‌ درکشورهای‌ اسلامی‌

اهرم‌های‌ سیاسی‌ آمریکا برای‌ کنترل‌ جمعیّت‌ کشورهای‌ اسلامی‌


آمریکا از دو راه‌ سعی‌ میکند تا سیاستش‌ را در قبال‌ مسأله‌ جمعیّت‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ به‌ اجراء در بیاورد :


الف‌ ـ مدیریّت‌ سیاسی‌ در کشورهای‌ اسلامی‌


در طرحهای‌ آمریکائی‌ عنوان‌ شده‌ که‌ مدیریّت‌ سیاسی‌ در کشورهای‌ جهان‌ سوّم‌ از جمله‌ کشورهای‌ اسلامی‌ بایستی‌ به‌ لزوم‌ پذیرش‌ و تقویت‌ سیاستهای‌ جمعیّتی‌ بمنظور کاهش‌ جمعیّت‌ متقاعد شوند . بهمین‌ جهت‌ است‌ که‌ هماهنگ‌ با این‌ طرح‌ ، سران‌ اکثر کشورهای‌ اسلامی‌ در مورد تنظیم‌ جمعیّت‌ به‌ تشویق‌ و تقویت‌ مردم‌ پرداخته‌ و تسهیلاتی‌ را به‌ مؤسّسه‌های‌ آمریکائی‌ که‌ در اجرای‌ سیاستهای‌ جمعیّتی‌ فعّالند اختصاص‌ میدهند .


این‌ مؤسّسه‌ها عبارتند از :

1 ـ آژانس‌ رشد و توسعه‌ بین‌ المللی‌ آمریکا

( U. S. Agendy for International Developlent )

مشهور به‌ ( D I U . S . A ) یا مؤسّسه‌ آژانس‌ همکاری‌ آمریکائی‌ که‌ هزینه‌ تمامی‌ طرحهای‌ کاهش‌ جمعیّت‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ را به‌ عهده‌ دارد .

2 ـ باث‌ فایندر ( path Finder ) ، که‌ وسائل‌ جلوگیری‌ از بارداری‌ را تولید کرده‌ و در دسترس‌ زنان‌ قرار می‌دهد و با آژانس‌ همکاری‌ آمریکائی‌ نیز همکاری‌ مینماید .

3 ـ طرحهائی‌ در مورد فاصله‌ انداختن‌ بین‌ زایمانها مشهور به‌ ام‌ . بی‌ . اس‌ ( M. B. S ( Marketing of Birth Spacing که‌ از جانب‌ آژانس‌ همکاری‌ آمریکا پشتیبانی‌ میشود . این‌ مؤسّسه‌ به‌ پخش‌ وسائل‌ جلوگیری‌ از بارداری‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ می‌پردازد و فعلاً فعّالیّت‌ شدیدی‌ در اردن‌ دارد .

ب‌ ـ سازمانهای‌ بین‌ المللی‌


هر چند سازمانهای‌ بین‌ المللی‌ ، بخصوص‌ وابسته‌ به‌ سازمان‌ ملل‌ متّحد این‌ مسأله‌ را که‌ در خدمت‌ سیاست‌ آمریکا هستند فاش‌ نمی‌کنند ، ولی‌ در عین‌ حال‌ ، دنباله‌ رو سیاست‌ آمریکا هستند ؛ همانطور که‌ طرحهای‌ آمریکائی‌ نیز به‌ آن‌ اشاره‌ میکند .

سازمانهائی‌ که‌ در زمینه‌ سیاستهای‌ جمعیّتی‌ (کنترل‌ جمعیّت‌) مشغول‌ به‌ فعّالیّتند عبارتند از :

1 - سازمان‌ بهداشت‌ جهانی [54]  ‌ UN / FAO

2 ـ سازمان‌ تغذیه‌ و کشاورزی‌ بین‌ المللی‌ (فائو) UN / FAO

3 ـ سازمان‌ فرهنگی‌ (یونسکو) UN / UNESCO

4 ـ شورای‌ جمعیّتی ‌ UN / Populathon Council

از امور قابل‌ توجّه‌ اینست‌ که‌ تمامی‌ این‌ سازمانها در کنار فعّالیّتهای‌ مخصوص‌ به‌ خود به‌ سیاستهای‌ تنظیم‌ جمعیّت‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ نیز می‌پردازند .

چیزی‌ که‌ این‌ اعتقاد را موجب‌ میشود اینست‌ که‌ نقشه‌های‌ کنترل‌ جمعیّت‌ کشورهای‌ اسلامی‌ از سوی‌ گروهی‌ که‌ در پشت‌ این‌ سازمانها قرار دارند طرح‌ ریزی‌ می‌شود . همانطور که‌ در طرحهای‌ آمریکائی‌ آمده‌ است‌ ، ایالت‌ متّحده‌ بدلیل‌ سیطره‌ای‌ که‌ بر سازمان‌ ملل‌ و سازمانهای‌ وابسته‌ به‌ آن‌ دارد این‌ سازمانها را رهبری‌ می‌کند.


دخالت‌های‌ بیگانه‌ در ترسیم‌ و اجرای‌ سیاستهای‌ کنترل‌ جمعیّت‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ به‌ دو گونه‌ صورت‌ میگیرد:

ـ دخالتهای‌ مالی‌ ، که‌ در تهیّه‌ راههای‌ جلوگیری‌ از بارداری‌ بصورت‌ رایگان‌ و ارزان‌ قیمت‌ ، نمود پیدا می‌کند ؛ به‌ این‌ ترتیب‌ که‌ این‌ وسائل‌ را بصورت‌ انبوه‌ در مراکز درمانی‌ و داروخانه‌ها در دسترس‌ مردم‌ قرار میدهند .

ـ دخالتهای‌ فرهنگی‌ ، که‌ از طریق‌ نفوذ فرهنگ‌ غربی‌ در میان‌ مردم‌ ارزشهای‌ اجتماعی‌ را از بین‌ می‌برند ، ارزشهائی‌ که‌ زایمان‌ را تشویق‌ کرده‌ و بکارگیری‌ راههای‌ جلوگیری‌ از بارداری‌ را ردّ میکنند ؛ و در نتیجه‌ ارزشهای‌ اجتماعی‌ جدیدی‌ پایه‌ریزی‌ میشود که‌ کاهش‌ زایمان‌ و بکارگیری‌ راههای‌ جلوگیری‌ از بارداری‌ را دنبال‌ دارد .

از آنجا که‌ پشتیبانی‌ مالی‌ برای‌ نفوذ دادن‌ فرهنگ‌ غربی‌ در جوامع‌ اسلامی‌، خطر نابودی‌ ارزشهای‌ اجتماعی‌ را که‌ از دین‌ اسلام‌ سرچشمه‌ میگیرد در درون‌ خود دارد ، باعث‌ می‌شود تا ارزشهای‌ اجتماعی‌ در چارچوب‌ نظام‌ بی‌دینی‌ غرب‌ شکل‌ بگیرد ؛ بنابراین‌ لازم‌ است‌ راههای‌ نابودی‌ و ساختار جدید ارزشهای‌ اجتماعی‌ مورد بحث‌ قرار گیرد .



راههائی‌ که‌ جهت‌ تغییر این‌ ارزشها قرار دارند عبارتند از :


تنها عامل‌ مشکلات‌ مردم‌ سلطۀ غرب‌ است‌ ؛ امّا آنان‌ وانمود مینمایند که‌ از اقتصاد است



1 ـ راه‌ اقتصادی‌



طرحهای‌ آمریکائی‌ ، در ارائه‌ راههای‌ جلوگیری‌ از بارداری‌ و لزوم‌ فشار بر متن‌ جامعه‌ تأکید دارد . این‌ امر به‌ معنی‌ فشار اقتصادی‌ بر مردم‌ میباشد که‌ در نتیجه‌ آن‌ ، مشکلات‌ اقتصادی‌ خانواده‌ها در جوامع‌ اسلامی‌ افزایش‌ می‌یابد و در این‌ موقعیّت‌ اعلام‌ میکند که‌ مشکلات‌ اقتصادی‌ ناشی‌ از افزایش‌ تعداد فرزندان‌ خانواده‌ها می‌باشد و این‌ مسأله‌ایست‌ که‌ تمامی‌ تحقیقات‌ سیاستهای‌ جمعیّتی‌ که‌ از جانب‌ سازمان‌ ملل‌ متّحد پشتیبانی‌ می‌شوند آنرا تأیید می‌کنند . این‌ بحثها در مورد تک‌ تک‌ افراد خانواده‌ صورت‌ میگیرد ، امّا در سطح‌ جامعه‌ به‌ عنوان‌ یک‌ مجموعه‌ تحقیقات‌ با تکیه‌ بر نظر به‌ جمعیّت‌ شناسان‌ ، سیر صعودی‌ رشد جمعیّت‌ را عامل‌ شکست‌ طرحهای‌ رشد اجتماعی‌ و اقتصادی‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ می‌داند ، در حالیکه‌ تجربه‌ کشورهای‌ اروپائی‌ و تحقیقات‌ و بررسیهای‌ متفرّقه‌ ضعف‌ این‌ نظریّه‌ را ثابت‌ کرده‌است‌ .

در این‌ طرحها این‌ واقعیّت‌ نادیده‌ انگاشته‌ میشود که‌ عواملی‌ چون‌ سیطرۀکشورهای‌ غربی‌ بر سرنوشت‌ این‌ کشورها و غارت‌ منابع‌ ملّتها ، و همچنین‌ وجود نظامهای‌ دیکتاتوری‌ و فساد سیاسی‌ و اقتصادی‌ و اجتماعی‌ در ایجاد مشکلات‌ اقتصادی‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ سهیم‌ هستند ؛ و در نتیجه‌ چنین‌ وانمود می‌شود که‌ فشارهای‌ اقتصادی‌ وارده‌ بر افراد موجب‌ میگردند این‌ افراد برای‌ کاهش‌ فشار اقتصادی‌ ، راههای‌ جلوگیری‌ از بارداری‌ را بکارببندند ، در حالیکه‌ رشد جمعیّت‌ اصلاً رابطه‌ای‌ با عامل‌ این‌ فشاراقتصادی‌ ندارد .

امّا در سطح‌ حکومت‌ ، دست‌ اندرکاران‌ خیلی‌ زود پذیرفته‌اند که‌ این‌ مسأله‌ را در سیاستها و برنامه‌های‌ تبلیغی‌ منعکس‌ کرده‌ و برنامه‌هائی‌ را بر اساس‌ این‌ نظریّه‌ در جامعه‌ به‌ اجرا در آورند .



2 ـ راه‌ بهداشتی‌



یکی‌ از راههای‌ کنترل‌ جمعیّت‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ ، مطرح‌ ساختن‌ امور بهداشتی‌ است‌ . یکی‌ از اهداف‌ اعلام‌ شدۀ این‌ سیاست‌ ، تقلیل‌ زایمان‌ می‌باشد که‌ احتمال‌ مرگ‌ و میر مادران‌ و نوزادان‌ شیرخوار را کاهش‌ میدهد که‌ به‌ ضعف‌ این‌ تفکّر در توضیح‌ اهداف‌ غیر مستقیم‌ سیاستهای‌ جمعیّتی‌ اشاره‌ کردیم‌ .

این‌ سیاست‌ با طرح‌ این‌ مسأله‌ که‌ رابطه‌ای‌ بین‌ افزایش‌ جمعیّت‌ و مرگ‌ و میر (در سطح‌ مرگ‌ و میر نوزادان‌ شیرخوار یا مرگ‌ مادران‌ به‌ خاطر بارداری‌) وجود دارد ، مردم‌ را برای‌ بکارگیری‌ وسائل‌ جلوگیری‌ از بارداری‌ متقاعد می‌سازند .

بیشترین‌ گروه‌ مورد نظر این‌ سیاست‌ ، زنان‌ میباشند تا جائی‌ که‌ سازمانهای‌ بین‌ المللی‌ بخصوص‌ سازمان‌ بهداشت‌ جهانی‌ ، از طریق‌ طرحهای‌ بهداشتی‌ خود در جهت‌ رواج‌ طرحهای‌ جمعیّتی‌ خود نیز می‌کوشد . این‌ سازمان‌ تحت‌ پوشش‌ حمایت‌ مادران‌ و نوزادان‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ این‌ تلاشها را همراهی‌ میکند . همچنین‌ سازمان‌ بهداشت‌ جهانی‌ دست‌ به‌ ایجادپایگاههای‌ منطقه‌ای‌ بهداشت‌ ، بمنظورالقا سیاستهای‌ خود به‌ مردم‌ زده‌ ، که‌ این‌ پایگاهها در ساعتهای‌ مشخّصی‌ کار می‌کنند .

سازمان‌ جهانی‌ یونسکو ، بمنظور ترویج‌ سیاستهای‌ کنترل‌ جمعیّت‌ در میان‌ مردم‌ که‌ در نتیجه‌ ، کاهش‌ جمعیّت‌ را به‌ دنبال‌ دارد ، مجموعه‌ای‌ از کتابها و نشریّه‌هائی‌ را در همین‌ زمینه‌ منتشر کرده‌ که‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ ، مدارس‌ ملّی‌ تدریس‌ اینگونه‌ کتابها و نشریّه‌ها را به‌ عهده‌ گرفته‌اند .


سیاستهای‌ جمعیّتی‌ با حمایت‌ مالی‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ از عالمان‌ دینی‌ بهره‌ می‌جویند



3 ـ راه‌ دینی‌


سیاستهای‌ جمعیّتی‌ ، تحت‌ پوشش‌ به‌ اصطلاح‌ بالا بردن‌ سطح‌ آگاهی‌ و فرهنگ‌ مردم‌ ، از عالمان‌ دینی‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ از طریق‌ حمایت‌ مالی‌ از عاملان‌ ترسیم‌ و اجرای‌ سیاستهائی‌ که‌ منجرّ به‌ کاهش‌ جمعیّت‌ میشود بهره‌ میجوید . این‌ عمل‌ بخاطر اینست‌ که‌ علما دین‌ ، این‌ سیاستها را توجیه‌ کرده‌ و ازنظر اسلام‌ جائز بشمارند تا جائی‌ که‌ در مردم‌ این‌ باور به‌ وجود بیاید که‌ استفاده‌ از راههای‌ جلوگیری‌ از بارداری‌ با تعالیم‌ اسلام‌ هیچ‌ منافاتی‌ ندارد .

اندونزی‌ یکی‌ از کشورهائی‌ است‌ که‌ درگیر مسأله‌ کنترل‌ جمعیّت‌ است‌ . این‌ سیاست‌ در اندونزی‌ مستقیماً تحت‌ نظر سازمانهای‌ بین‌ المللی‌ ، بخصوص‌ ایالت‌ متّحده‌ آمریکا اداره‌ میشود .

با توجّه‌ به‌ اینکه‌ اندونزی‌ از نظر حجم‌ جمعیّت‌ جزو بزرگترین‌ کشورهای‌ اسلامی‌ بشمار می‌آید ، این‌ مسأله‌ تلاشهای‌ جهانی‌ در این‌ کشور اسلامی‌ را توجیه‌ می‌کند . متأسّفانه‌ تعداد زیادی‌ از دانشمندان‌ اسلامی‌ به‌ این‌ فعّالیّتها آلوده‌ شده‌اند .در سال‌ 1370 کنفرانسی‌ بهمین‌ منظور و برای‌ جلب‌ حمایت‌ از علما دین‌ در اندونزی‌ منعقد شد .



4 ـ راه‌ آزادی‌ و استقلال‌ زن‌



در مبحث‌ اهداف‌ مستقیم‌ سیاستهای‌ کنترل‌ جمعیّت‌ پیرامون‌ این‌ مطلب‌صحبت‌ شد و شکّی‌ نیست‌ که‌ وقتی‌ زن‌ ارزشهای‌ اجتماعی‌ غربی‌ را پذیرفت‌ ، سعی‌ میکند در راستای‌ این‌ هدف‌ راههای‌ جلوگیری‌ از بارداری‌ را بکار گرفته‌ و تعداد زایمان‌ را کاهش‌ دهد .


5 ـ تأکید بر کیفیّت‌


پایه‌گذاران‌ سیاستهای‌ جمعیّت‌ شناسی‌ به‌ تربیت‌ فرزندان‌ ، بیشتر از تعدادشان‌ تأکید میکنند ، و این‌ سیاست‌ را در ارتباط‌ با مسائل‌ اقتصادی‌ می‌دانند و معتقدند که‌ اگر تعداد فرزندان‌ کم‌ باشد میتوان‌ از زندگی‌ بهتر و فرصت‌ مناسبتری‌ بهره‌ جست‌ .

متأسّفانه‌ این‌ مسأله‌ باعث‌ شده‌ اکثر مسلمانان‌ کشورهای‌ اسلامی‌ بدون‌ توجّه‌ به‌ عوامل‌ دیگری‌ که‌ در موقعیّت‌ها و کیفیّت‌ زندگی‌ انسان‌ تأثیر منفی‌ دارد، با این‌ امر متقاعد شوند .



6 ـ روش‌ تبلیغاتی‌


سیاستهای‌ کنترل‌ جمعیّت‌ تمامی‌ وسائل‌ ارتباط‌ جمعی‌ (تلویزیون‌ ، رادیو، روزنامه‌ و ...) را بمنظور کاهش‌ رشد بی‌رویّه‌ جمعیّت‌ بکار گرفته‌ است‌ که‌ از این‌ طریق‌ برنامه‌هائی‌ را پخش‌ میکنند تا بدین‌ وسیله‌ ارزشهای‌ جدیدی‌ در مردم‌ به‌ وجود آورده‌ و مردم‌ را در جهت‌ کنترل‌ جمعیّت‌ و یا تنظیم‌ خانواده‌ تشویق‌ کنند .

سازمانهای‌ بین‌ المللی‌ و مؤسّسه‌های‌ آمریکائی‌ نیز از این‌ برنامه‌ها حمایت‌ کرده‌ و ارزشهای‌ اعتقادی‌ مردم‌ را به‌ کمک‌ رسانه‌ها مورد تهاجم‌ قرار می‌دهند . همچنین‌ این‌ سازمانها با مؤسّسات‌ اسلامی‌ علمی‌ و غیر علمی‌ که‌ درگیر ترتیب‌ دادن‌ حملاتی‌ پیگیر بشکل‌ دقیق‌ بودند همکاری‌ میکنند .

این‌ همکاری‌ بمنظور ایجاد ارزشهای‌ جدید می‌باشد تا بوسیله‌ آن‌ مردم‌ را تشویق‌ کنند تا از وسائل‌ جلوگیری‌ از بارداری‌ استفاده‌ نمایند .

مطبوعات‌ و رادیو و تلویزیون‌ (رسانه‌های‌ خبری‌) در انتشار این‌ امور سهم‌بزرگی‌ داشته‌اند تا آنجا که‌ به‌ صورت‌ قصّه‌ یا جمله‌هائی‌ در پوسترهای‌ رنگارنگ‌ در آمده‌ و یا از طریق‌ سریالهای‌ تلویزیونی‌ ، و یا ترانه‌هائی‌ مربوط‌ به‌ آن‌ منتشر میشود .

کشورهای‌ مصر و اندونزی‌ از کشورهای‌ پیشرو در اجرای‌ این‌ برنامه‌ها هستند .



خلاصه‌


کشورهای‌ اسلامی‌ در معرض‌ نقشه‌های‌ طرح‌ ریزی‌ شده‌ از جانب‌ ایالت‌ متّحده‌ آمریکا به‌ منظور کاهش‌ میزان‌ افزایش‌ طبیعی‌ جمعیّت‌ قرار گرفته‌اند ؛ و این‌ طرحها از طریق‌ نفوذ بر مدیریّت‌های‌ سیاسی‌ این‌ کشورها و حاکمیّت‌ ایالات‌ متّحده‌ آمریکا بر سازمانهای‌ بین‌ المللی‌ بخصوص‌ سازمانهای‌ وابسته‌ به‌ آن‌ ، صورت‌ میگیرد .

این‌ طرحها شامل‌ تغییرات‌ فرهنگی‌ است‌ که‌ منجرّ به‌ حاکمیّت‌ فرهنگ‌ غربی‌ بر جوامع‌ اسلامی‌ شده‌ تا جائی‌ که‌ رفتار مسلمانان‌ مطابق‌ این‌ فرهنگ‌ و یا انعکاسی‌ از آن‌ میشود .


================================




راههای‌ تشویق‌ مردم‌ به‌ أمر ازدواج‌ و تکثیر أولاد


پیشنهادات‌ :


یک‌ توصیه‌ کلّی‌ ، ایجاد سازمانهای‌ اسلامی‌ است‌ تا از طریق‌ حکومتها و مؤسّسه‌های‌ اسلامی‌ مربوط‌ به‌ آن‌ حمایت‌ شود بطوری‌ که‌ این‌ سازمانها یک‌ سیاستی‌ را در پیش‌ بگیرند که‌ از تعالیم‌ اسلامی‌ سرچشمه‌ گرفته‌ ، بطوریکه‌ این‌ سازمانها با یک‌ سیاست‌ نشأت‌ گرفته‌ از اسلام‌ با هجوم‌ استعماری‌ آمریکا در مورد رشد جمعیّت‌ کشورهای‌ اسلامی‌ مقابله‌ کنند . این‌ سازمانها میتوانند فعّالیّتهای‌ زیر را در پیش‌ بگیرند :


1 ـ حمایت‌ از تحقیقاتی‌ که‌ زایمان‌ را در کشورهای‌ اسلامی‌ تشویق‌ میکند.

2 ـ برپائی‌ شورائی‌ برای‌ بررسی‌ اوضاع‌ جمعیّتی‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ .

3 ـ برپائی‌ دوره‌های‌ آموزشی‌ برای‌ کادرهای‌ مسلمان‌ که‌ در مؤسّسات‌ کشورهای‌ اسلامی‌ مشغولند .

4 ـ گسترش‌ ارزشهای‌ اسلامی‌ در رابطه‌ با ازدواج‌ و زایمان‌ با ترویج‌ آیه‌های‌ قرآنی‌ و احادیث‌ و بالا بردن‌ سطح‌ آگاهی‌ مردم‌ برای‌ بکار گیری‌ آن‌ و حرکت‌ در جهت‌ هدایت‌ تعالیم‌ اسلامی‌ .

5 ـ حمایت‌ گروهها و مؤسّسه‌های‌ اسلامی‌ از طریق‌ بکارگیری‌ سیاستهای‌ جمعیّتی‌ که‌ در خدمت‌ اسلام‌ و مسلمانان‌ است‌ .

6 ـ حمایت‌ گروهها و مؤسّسه‌های‌ اسلامی‌ بمنظور تشویق‌ ازدواج‌ سریع‌ و ارائه‌ تسهیلات‌ مادّی‌ برای‌ جوانان‌ مسلمان‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ به‌ منظور تسریع‌ در ازدواج‌ ، و همچنین‌ امکان‌ ایجاد مؤسّسه‌هائی‌ برای‌ ازدواج‌ سریع‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ .

7 ـ ایجاد مؤسّسه‌هائی‌ به‌ نام‌ مؤسّسه‌ فعّال‌ کردن‌ خانواده‌های‌ مسلمان‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ بمنظور ارائه‌ کمک‌ به‌ خانواده‌های‌ نیازمند ، و افزایش‌ این‌ کمکها همراه‌ با افزایش‌ حجم‌ خانواده‌.»





پایان‌ شماره‌ 2 از مقاله‌ .



و أیضاً چون‌ در اینجا روزنامه‌ مطالب‌ مهمّ را با خطّ درشت‌ و محدود در کادری‌ آورده‌است‌ ، ما نیز بهمین‌ منظور آنها را در اینجا حکایت‌ می‌کنیم‌ :



* در طرحهای‌ آمریکا برای‌ کنترل‌ جمعیّت‌ عنوان‌ شده‌ است‌ که‌ مدیریّت‌ سیاسی‌ کشورهای‌ جهان‌ سوّم‌ از جمله‌ کشورهای‌ اسلامی‌ باید لزوم‌ تقویت‌ سیاستهای‌ کاهش‌ جمعیّت‌ در کشورهای‌ خود را بپذیرند .

* آمریکا تلاش‌ میکند سیاستهای‌ خود برای‌ کاهش‌ جمعیّت‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ را از دو راه‌ به‌ اجرا در آورد :

یکی‌ وادار کردن‌ مدیریّت‌ سیاسی‌ این‌ کشورها به‌ پذیرش‌ سیاست‌ کنترل‌ جمعیّت‌ ، و دیگری‌ فعّال‌ کردن‌ سازمانهای‌ بین‌المللی‌ در این‌ کشورها .


سازمانهای‌ بین‌ المللی‌ ، سیاست‌ کنترل‌ جمعیّت‌ را از طریق‌ رسانه‌های‌ گروهی‌ ترویج‌ می‌کنند


* سازمانهای‌ بین‌ المللی‌ و مؤسّسات‌ آمریکائی‌ ، سیاستهای‌ مورد نظر خود در زمینه‌ کنترل‌ جمعیّت‌ در کشورهای‌ جهان‌ سوّم‌ را به‌ کمک‌ مطبوعات‌ و رادیو و تلویزیون‌ ترویج‌ می‌کنند ، و از طریق‌ همین‌ رسانه‌ها ارزشهای‌ اعتقادی‌ مردم‌ را مورد تهاجم‌ قرار می‌دهند .

* مجریان‌ سیاستهای‌ جهانی‌ کنترل‌ جمعیّت‌ ، تحت‌ پوشش‌ به‌ اصطلاح‌ بالا بردن‌ سطح‌ آگاهی‌ و فرهنگ‌ مردم‌ ، از عالمان‌ دینی‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ بمنظور توجّه‌ دینی‌ این‌ سیاستهای‌ استعماری‌ بهره‌ می‌جویند و تلاش‌ می‌کنند به‌ کمک‌ آنها وانمود نمایند که‌ استفاده‌ از راههای‌ جلوگیری‌ از بارداری‌ با تعالیم‌ اسلام‌ منافاتی‌ ندارد .

* در طرحهای‌ آمریکائی‌ برای‌ کاهش‌ جمعیّت‌ در جهان‌ سوّم‌ ، اقداماتی‌ جهت‌ وارد شدن‌ فشار اقتصادی‌ بر خانواده‌ها پیش‌بینی‌ شده‌ است‌ که‌ همزمان‌ با آن‌ اعلام‌ میشود : این‌ مشکلات‌ ناشی‌ از افزایش‌ فرزندان‌ است‌ !

* در طرحهای‌ استعماری‌ کاهش‌ جمعیّت‌ کشورهای‌ اسلامی‌ ، این‌ واقعیّت‌ نادیده‌ انگاشته‌ می‌شود که‌ : عواملی‌ از قبیل‌ سیطره‌ کشورهای‌ غربی‌ بر سرنوشت‌ این‌ کشورها ، غارت‌ منابع‌ ملّتها و وجود نظام‌های‌ دیکتاتوری‌ و فساد سیاسی‌ و اقتصادی‌ و اجتماعی‌ در ایجاد مشکلات‌ اقتصادی‌ نقش‌ اساسی‌ دارند .



یک‌ ماه‌ پس‌ از درج‌ این‌ مقاله‌.......................ادامه دارد


----------------------------------------------

[52] ـ منظور جناب‌ محترم‌ ، طبیب‌ متخصّص‌ و متعهّد کم‌نظیر کشورمان‌ آقای‌ دکتر ناصر سیم‌ فروش‌ است‌ که‌ مقاله‌ وی‌ را ما در همین‌ کتاب‌ ص‌ 66 ، از روزنامۀ «جمهوری‌ اسلامی‌» شماره‌ 4182 ، مورّخه‌ 22 جمادی‌ الاولی‌ 1414 (16 آبان‌ 1372) آوردیم‌ . و این‌ مطالب‌ ملخّص‌ مقاله‌ او بود که‌ در چند شماره‌ قبل‌ همین‌ روزنامه‌ بطبع‌ رسیده‌ بود .

[53] ـ بدین‌ مطلب‌ خوب‌ توجّه‌ کنید ، و آنرا با نسل‌ کشی‌ شدید در کشور اسلامی‌ ایران‌ موازنه‌ نمائید ؛ و پس‌ از این‌ ، آنرا با گفتار مجلّۀ «دانشمند» (شمارۀ‌ 6 ، شهریور 1372) مقایسه‌ کنید که‌ چطور با رؤیاهای‌ عوام‌ فریبانه‌ در صدد به‌ حماقت‌ انداختن‌ مردم‌ است‌ ، آنجا که‌ در ص‌ 62 مطلب‌ را بدینجا می‌کشاند که‌ : «گرم‌ شدن‌ کرۀ زمین‌ ، حفره‌ای‌ که‌ در لایۀ اُزُن‌ پیدا شده‌ ، بارانهای‌ اسیدی‌ و ضایعات‌ سمّی‌ ، نابودی‌ جنگلهای‌ عظیم‌ پرباران‌ ، وجود خطرناک‌ دی‌ اکسید کربن‌ و کلر و کربن‌ ، تخلیۀ ضایعات‌ در اقیانوسها ، و نهایةً آلودگی‌ آب‌ دریاها ، آلودگی‌ خاک‌ ، آلودگی‌ هوا ، و کلّ مسأله‌ زباله‌ در دنیا ، برای‌ بشر بصورت‌ بغرنجی‌ درآمده‌ که‌ اهمّیّت‌ آنها ناشی‌ از اهمّیّت‌ جمعیّت‌ است‌ . یعنی‌ بزرگی‌ مسأله‌ محیط‌ زیست‌ و ضایعات‌ محیط‌ زیست‌ ، معلول‌ خطری‌ است‌ که‌ افزایش‌ جمعیّت‌ برای‌ بشر به‌ وجود آورده‌ . مسأله‌ یک‌ کشور و یک‌ شهر و یک‌ منطقه‌ نیست‌ ، مسأله‌ همۀ زمین‌ است‌.»

این‌ مطلب‌ و این‌ فساد و تباهی‌ محیط‌ زیست‌ درست‌ است‌ ؛ ولی‌ باید دید از کجا ناشی‌ شده‌ است‌ و از همانجا جلوگیری‌ نمود . مگر نه‌ اینستکه‌ تمام‌ این‌ حوادث‌ و ضایعه‌ها در اثر بکارانداختن‌ کارخانجات‌ برق‌ اتمی‌ ، در انگلستان‌ و فرانسه‌ و آمریکا و ژاپن‌ می‌باشد ؟ مگر نه‌ در اثر امتحان‌ بمبهای‌ اتمی‌ در درون‌ کویرها و اقیانوسهاست‌ ؛ مگر نه‌ در اثر مسابقه‌ و کورس‌ جلوافتادن‌ اسلحه‌های‌ اتمی‌ و استعمال‌ و تهیّۀ آن‌ در میان‌ دولتهای‌ سرکش‌ و کافر و خدانشناس‌ است‌ ؟! راه‌ علاج‌ مگر غیر از تعطیل‌ این‌ نمونه‌ از صنایع‌ مخرّب‌ و مهلک‌ بشریّت‌ چیزی‌ تصوّر دارد ؟! شما تمام‌ این‌ منابع‌ فساد و مرگ‌زا را بجای‌ خود باقی‌ می‌گذارید ، و بجای‌ علاج‌ صحیح‌ بجان‌ مردم‌ کشورهای‌ فقیر می‌افتید و نسل‌ کشی‌ را در جهان‌ ابداع‌ می‌نمائید ! شما برای‌ تفریح‌ و تفرّج‌ مردمان‌ مغرب‌ در کرانه‌های‌ شرقی‌ آفریقا که‌ از بهترین‌ زمینهای‌ باصفاست‌، نسل‌ بومی‌های‌ آنجا را برمی‌اندازید و آن‌ بی‌گناهان‌ را در خانه‌ و وطنشان‌ نابود می‌کنید برای‌ آنکه‌ فلان‌ مستر و یا بَهمان‌ مسیو در آن‌ اراضی‌ وسیع‌ و روح‌افزا با زنانشان‌ و با سگانشان‌ در میلیونها هکتار زمین‌ غوطه‌ور شوند . اینست‌ گناه‌ نابخشودنی‌ و ذَنب‌ لایُغْفَر شما !

[54] ـ ظاهراً صحیح‌ آن‌ W. H. O میباشد .





اسلام کوئست