اسلام کوئست
yemen
کاهش بارداری در جهان اسلام :: کاهش جمعیت ضربه ای سهمگین بر پیکر مسلمین

کاهش جمعیت ضربه ای سهمگین بر پیکر مسلمین

کتابی است نوشته ی علامه محمد حسین حسینی طهرانی رحمه الله

کاهش جمعیت ضربه ای سهمگین بر پیکر مسلمین

کتابی است نوشته ی علامه محمد حسین حسینی طهرانی رحمه الله

کاهش جمعیت ضربه ای سهمگین بر پیکر مسلمین

کاهش جمعیت ضربه ای سهمگین بر پیکر مسلمین

کتابی است نوشته ی علامه محمد حسین حسینی طهرانی رحمه الله
----------------------
اصل‌ این‌ رساله‌ قسمتی‌ از جلد اوّل‌ «نور ملکوت‌ قرآن‌» می‌باشد ، که‌ به‌ تفسیر آیۀ : وَ لَا یَقْتُلْنَ أَوْلَـٰدَهُنَّ پرداخته‌ و به‌ جهت‌ اهمّیّت‌ مطالب‌ ، از آن‌ کتاب‌ استخراج‌ و بطور مستقلّ به‌ نام‌ «رسالۀ نکاحیّه‌» منتشر گردید .
و چون‌ در حین‌ طبع‌ این‌ رساله‌ که‌ از ارتحال‌ فقید معظّم‌ ، رهبر کبیر انقلاب‌ اسلامی‌ پنج‌ سال‌ می‌گذشت‌ و در این‌ مدّت‌ با عنوان‌ تنظیم‌ خانواده‌ و کنترل‌ جمعیّت‌ فعّالیّتهای‌ چشمگیری‌ به‌ وقوع‌ پیوست‌ ؛ حضرت‌ آیة‌ الله‌ علاّمه‌ اقدام‌ به‌ نوشتن‌ تذییلاتی‌ بر این‌ رساله‌ فرموده‌ و با عطف‌ جملۀ «کاهش‌ جمعیّت‌ ، ضربه‌ای‌ سهمگین‌ بر پیکر مسلمین‌» نام‌ رسالۀ نکاحیّه‌ را تفسیر نموده‌اند .
در این‌ تذییلات‌ که‌ شامل‌ سیزده‌ مطلب‌ میباشد مسألۀ کنترل‌ جمعیّت‌ از دیدگاه‌ قرآن‌ و اسلام‌ مورد تحلیل‌ قرار گرفته‌ و در آن‌ از سیاستهای‌ مزوّرانۀ استکبار در جهت‌ کاهش‌ قوّت‌ مسلمین‌ پرده‌ برداشته‌ شده‌ است‌ .
--------------
امام خامنه ای فرمود:
مسئله‌ی جمعیّت را جدّی بگیرید؛ جمعیّت جوان کشور دارد کاهش پیدا میکند. یک جایی خواهیم رسید که دیگر قابل علاج نیست.۱۳۹۲/۰۹/۱۹
-------------
امام خامنه ای فرمد:
یکی از خطراتی که وقتی انسان درست به عمق آن فکر میکند، تن او میلرزد، این مسئله‌ی جمعیّت است.۱۳۹۲/۰۹/۱۹
--------------

امام خامنه ای

http://www.noorhadith.ir/

خبر گزاري قراني جمهوري اسلامي ايران www.iqna.ir

دريافت كد لوگو

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کاهش بارداری در جهان اسلام» ثبت شده است

قسمت دوازدهم 


قسمت یازدهم از اینجا 




یک‌ ماه‌ پس‌ از درج‌ این‌ مقاله‌ (قسمت یازدهم را بخوانید ) در روزنامه‌ ، روزنامه‌ «جمهوری‌ اسلامی‌» مقاله‌ای‌ را در موّرخه‌ 29 جمادی‌ الثّانیة‌1414 (23 آذر 1372) به‌ شماره‌ 213 4 در ردّ محتویات‌ آن‌ از یکی‌ از دانشیاران‌ دانشگاه‌ طهران‌ [55] به‌ طبع‌ رسانید و دراشاره‌ به‌ مضمون‌ آن‌ ردّ ، ضمن‌ ابراز اعتقاد به‌ اصل‌ نقد و ردّ در چارچوب‌ احترام‌ به‌ عقائد علمی‌ ، ابراز داشت‌ : «از آنجائیکه‌ قسمتهائی‌ از مطالب‌ ایشان‌ قابل‌ خدشه‌ میباشد ، نکاتی‌ را نیز در همین‌ زمینه‌ یادآور میشویم‌.»

عنوان‌ ردّ اینست‌ : «آیا سیاستهای‌ کنترل‌ جمعیّت‌ استعماری‌ است‌؟»

نویسنده‌ محترم‌ این‌ ردّ پس‌ از مقدّمه‌ای‌ ، مجموع‌ اشکالات‌ وارده‌ بر آن‌ را به‌ نظر خود در سیزده‌ مورد بازگو نموده‌ است‌ که‌ جز در یک‌ مورد از آن‌ که‌ اعتراف‌ به‌ گفتار صاحب‌ مقاله‌ دارد بقیّۀ مطالب‌ ایشان‌ را با بیانی‌ تفصیلی‌ خواسته‌ است‌ نپذیرد . [56]

ما ضمن‌ آنکه‌ سراسر کلام‌ صاحب‌ مقاله‌ را درست‌ دانسته‌ایم‌ ، و لابدّ ردود ایشان‌ را نپذیرفته‌ایم‌ برای‌ تلخیص‌ گفتار فقط‌ به‌ همان‌ موارد خدشه‌ای‌ که‌ روزنامه‌ اقتصار کرده‌ است‌ اکتفا می‌کنیم‌ . روزنامه‌ می‌گوید :

« و اینک‌ چند نکته‌ :

1 ـ نویسنده‌ محترم‌ مقاله‌ ، در توضیح‌ معنی‌ عنوان‌ «کنترل‌ جمعیّت‌» یادآور شده‌اند که‌ مقصود فقط‌ کاهش‌ جمعیّت‌ نیست‌ ، بلکه‌ متناسب‌ کردن‌ جمعیّت‌ مقصود است‌ که‌ گاهی‌ ممکنست‌ به‌ معنی‌ افزایش‌ باشد .

در اینکه‌ عنوان‌ «کنترل‌ جمعیّت‌» دارای‌ همین‌ مفهوم‌ است‌ که‌ ایشان‌ توضیح‌ داده‌اند تردیدی‌ نیست‌ ، لیکن‌ در این‌ نکته‌ هم‌ تردیدی‌ نیست‌ که‌ در کشورهای‌ جهان‌ سوّم‌ و در ایران‌ تا کنون‌ همواره‌ مقصود از کنترل‌ جمعیّت‌ ، کاهش‌ جمعیّت‌ بوده‌ است‌ و هست‌ . و بهمین‌ جهت‌ ایرادی‌ به‌ مقاله‌ چاپ‌ شده‌در روزنامه‌ وارد نیست‌ .

12

2 ـ ایشان‌ با استناد به‌ نظر سازمان‌ بهداشت‌ جهانی‌ که‌ دوره‌ امن‌ باروری‌ زنان‌ را بین‌ 20 تا 5 3 سالگی‌ میداند و با کمک‌ گرفتن‌ از قرآن‌ کریم‌ که‌ دوران‌ شیردادن‌ به‌ نوزاد را دو سال‌ بیان‌ می‌کند و همچنین‌ ضرورت‌ یک‌ استراحت‌ دوساله‌ و احتساب‌ یکسال‌ دوره‌ حاملگی‌ مجدّد ، به‌ این‌ نتیجه‌ میرسند که‌ از هر زن‌ حدّاکثر 3 کودک‌ میتواند متولّد شود ، هر چند میزان‌ خالص‌ باروری‌ 3/1 می‌باشد .

در این‌ قسمت‌ ایشان‌ با انجام‌ یک‌ محاسبه‌ ریاضی‌ ، یعنی‌ تقسیم‌ عدد 5 1 (فاصله‌ میان‌ 20 تا 5 3 سالگی‌) بر 5 (فاصله‌ مورد نظر ایشان‌ برای‌ زایمان‌) به‌ این‌ نتیجه‌ رسیده‌اند . در حالیکه‌ اگر این‌ محاسبه‌ را اینگونه‌ بعمل‌ آورند که‌ در 20 سالگی‌ یک‌ زایمان‌ ، در 5 2 سالگی‌ زایمان‌ دوّم‌ ، در 30 سالگی‌ زایمان‌ سوّم‌ ، و در 5 3 سالگی‌ زایمان‌ چهارم‌ صورت‌ گیرد ، در همین‌ فاصلۀ مورد نظر ایشان‌ بطور طبیعی‌ 4 زایمان‌ انجام‌ خواهد شد .

علاوه‌ بر این‌ ، همراه‌ کردن‌ نظر سازمان‌ بهداشت‌ جهانی‌ با بخشی‌ از توصیه‌های‌ قرآنی‌ و اسلامی‌ و نادیده‌ گرفتن‌ بخشهای‌ دیگر آن‌ اشتباه‌ دیگری‌ است‌ که‌ نویسنده‌ محترم‌ مرتکب‌ شده‌اند .

از جمله‌ توصیه‌های‌ مؤکّد اسلام‌ ، ازدواج‌ در اوائل‌ بلوغ‌ است‌ . توصیه‌ مؤکّد دیگر اسلام‌ ، ازدیاد نسل‌ است‌ که‌ پیامبر گرامی‌ اسلام‌ با عبارت‌ :

تَنَاکَحُوا تَنَاسَلُوا فَإنِّی‌ أُبَاهِی‌ بِکُمُ الأمَمَ وَ لَوْ بِالسِّقْطِ . «ازدواج‌ کنید و در ازدیاد نسل‌ بکوشید که‌ من‌ به‌ زیادی‌ تعداد شما مسلمانان‌ بر سائر امّت‌ها مباهات‌ خواهم‌ کرد حتّی‌ به‌ کودکان‌ سقط‌ شده‌ شما!» [ أمر به‌ آن‌ نموده‌ است‌ ] .

و نکته‌ دیگر وضعیّت‌ طبیعی‌ زنان‌ از نظر دوران‌ برخورداری‌ از امکان‌ باروری‌ است‌ که‌ در برخی‌ از آنها تا 0 5 سالگی‌ و در برخی‌ دیگر تا 0 6 سالگی‌ است‌ . و این‌ خود نشان‌ دهنده‌ رمزی‌ است‌ در آفرینش‌ که‌ با حکمت‌ الهی‌ همراه‌است‌ . و بدون‌ توانائی‌ جسمی‌ زنان‌ هرگز خداوند متعال‌ چنین‌ امکانی‌ را در جسم‌ آنان‌ در نظر نمی‌گرفت‌ .


3 ـ نکته‌ دیگری‌ که‌ نویسنده‌ محترم‌ بر آن‌ تأکید دارند ، تناسب‌ مقاله‌ چاپ‌ شده‌ با کشوری‌ مثل‌ سودان‌ است‌ ، و عدم‌ تناسب‌ آن‌ با ایران‌ .

بنظر میرسد این‌ نظریّه‌ را ایشان‌ به‌ این‌ دلیل‌ پیدا کرده‌اند که‌ فکر می‌کنند : مقاله‌ مورد نظر ، در کشور سودان‌ ، و یا برای‌ کشور سودان‌ نوشته‌ شده‌ است‌ .

برای‌ رفع‌ این‌ شبهه‌ لازم‌ است‌ توجّه‌ ایشان‌ را به‌ این‌ نکته‌ جلب‌ نمائیم‌ که‌ مجلّه‌ «قِراءات‌ سیاسیّه‌» توسّط‌ جمعی‌ از تحصیل‌ کرده‌های‌ عرب‌ مقیم‌ آمریکا و در کشور آمریکا منتشر میشود و مقاله‌ مورد نظر اختصاص‌ به‌ کشور خاصّی‌ ندارد.

مهمتر آنکه‌ آنچه‌ در مقاله‌ آمده‌ ، اطّلاعات‌ دقیق‌ و مستندی‌ است‌ که‌ جنبه‌ فکری‌ دارند ، و بهیچ‌ وجه‌ محدود به‌ یک‌ یا چند کشور با جمعیّت‌ و امکانات‌ خاصّ نمی‌باشد .

علاوه‌ بر اینها کشور ما با وسعت‌ ، منابع‌ و سائر امکاناتی‌ که‌ دارد چندین‌ برابر جمعیّت‌ کنونی‌ را قادر است‌ اداره‌ کند . بویژه‌ اگر تکیۀ اداره‌ کنندگان‌ کشور بر تربیت‌ صحیح‌ ، برنامه‌ریزی‌ دقیق‌ ، رشد دادن‌ کیفی‌ نسل‌های‌ آینده‌ متناسب‌ با رشد کمّیّت‌ باشد ، تا این‌ جمعیّت‌ بتواند از این‌ امکانات‌ حدّاکثر بهره‌برداری‌ را بعمل‌ آورد .

میگویند : بارداری‌ زن‌ ، او را از حقوقش‌ باز میدارد ؛ این‌ سخنی‌ است‌ غلط‌

4 ـ ترحّم‌ بر زنان‌ و ضرورت‌ باروری‌ کمتر آنان‌ بخاطر آنکه‌ فرصت‌ پیدا کنند به‌ تحصیل‌ و مطالعه‌ بپردازند و حقوقشان‌ بر باد نرود ، از جمله‌ نکات‌ دیگری‌ است‌ که‌ نویسنده‌ محترم‌ بر آن‌ تکیه‌ دارند ؛ همینطور مسأله‌ بهداشت‌ و سلامت‌ جسمی‌ زنان‌ که‌ در جای‌ دیگر مورد تأکید نویسنده‌ محترم‌ قرار گرفته‌ و ایشان‌ تلاش‌ کرده‌اند باروری‌ زنان‌ را با آن‌ در تضادّ قلمداد نمایند .

این‌ تفکّر که‌ میان‌ باروری‌ زن‌ و تحصیل‌ و مطالعه‌ و استیفای‌ حقوق‌اجتماعی‌ ، و همچنین‌ سلامت‌ جسمی‌ و بهداشت‌ او تباینی‌ وجود دارد ، از دستاویزهای‌ طرفداران‌ کنترل‌ جمعیّت‌ است‌ بدون‌ آنکه‌ استدلالی‌ منطقی‌ برای‌ اثبات‌ این‌ مدّعا داشته‌ باشند .

اگر چنین‌ تباینی‌ واقعاً وجود دارد ، مربوط‌ به‌ کم‌ توجّهی‌ ، یا بی‌توجّهی‌ جامعه‌ به‌ کلّیّت‌ حقوق‌ زنان‌ است‌ ؛ و به‌ موضوع‌ باروری‌ آنان‌ ارتباط‌ ندارد . این‌ واقعیّت‌ را باید پذیرفت‌ که‌ دولتها و مردان‌ خانواده‌ها به‌ مسائلی‌ از قبیل‌ فراهم‌ ساختن‌ امکانات‌ لازم‌ برای‌ زنان‌ ، تغذیه‌ کافی‌ بویژه‌ برای‌ دوران‌ بارداری‌ و کمک‌هائی‌ برای‌ نگهداری‌ نوزاد ، توجّه‌ چندانی‌ ندارند .

آنچه‌ باید مورد تأکید قرار گیرد این‌ امورند نه‌ پیشنهاد عقیم‌ کردن‌ زنان‌ و محروم‌ کردن‌ آنان‌ از همراهی‌ با دستگاه‌ آفرینش‌ و مقابله‌ با اراده‌ الهی‌ که‌ خواسته‌ است‌ آنها بیش‌ از آنچه‌ سازمان‌ بهداشت‌ جهانی‌ می‌گوید به‌ وظیفه‌ مادری‌ همّت‌ گمارند .

متأسّفانه‌ مشکل‌ کشورهای‌ جهان‌ سوّم‌ اینست‌ که‌ اکثر تحصیل‌ کرده‌های‌ این‌ کشورها به‌ آنچه‌ سازمانهای‌ غربی‌ توصیه‌ میکنند آنچنان‌ معتقدند که‌ حاضر نیستند واقعیّت‌های‌ دیگر را که‌ قابل‌ لمس‌ نیز هستند ادراک‌ نمایند. این‌ تأسّف‌ آنگاه‌ شدیدتر میشود که‌ گاهی‌ تلاش‌ میگردد پیش‌فرضهای‌ موجود در اذهان‌ همین‌ افراد ، به‌ اسلام‌ نیز نسبت‌ داده‌ شود .

واقعیّت‌ اینست‌ که‌ اگر دولتها به‌ وظائف‌ خود در قبال‌ حقوق‌ زنان‌ باردار عمل‌ کنند و اموری‌ از قبیل‌ کمک‌ هزینه‌ ، بیمه‌ ، درمان‌ ، بهداشت‌ ، تغذیه‌ ، امکانات‌ تحصیلی‌ و تسهیلات‌ شغلی‌ را با برنامه‌ریزی‌ صحیح‌ و دقیق‌ رعایت‌ نمایند ، تنافی‌ و تضادّی‌ که‌ اکنون‌ تلاش‌ میشود میان‌ بارداری‌ زنان‌ و استیفای‌ حقوق‌ آنان‌ ترسیم‌ شود ، هرگز زمینه‌ بروز نخواهد داشت‌ . آیا این‌ صحیح‌ است‌ که‌ ما تلاش‌ کنیم‌ بر ضعف‌های‌ خودمان‌ در برنامه‌ریزی‌ ، با تمسّک‌ به‌ اینگونه‌ مسائل‌ سرپوش‌ بگذاریم‌ ؟!

12-2

5 ـ آخرین‌ نکته‌ای‌ که‌ از مطالب‌ نویسنده‌ محترم‌ لازم‌ است‌ مورد تأمّل‌ قرار گیرد ، توصیه‌ ایشان‌ به‌ ضرورت‌ هماهنگ‌ کردن‌ مصرف‌ کننده‌ با تولید کننده‌ است‌ . ایشان‌ با استناد به‌ اینکه‌ جمعیّت‌ شناسان‌ معتقد به‌ چنین‌ اصلی‌ هستند تلاش‌ میکنند نظریّه‌ کنترل‌ جمعیّت‌ را تقویت‌ نمایند .

خدشه‌ای‌ که‌ بر این‌ نظریّه‌ وارد است‌ اینست‌ که‌ این‌ نگرش‌ در واقع‌ یک‌ نگرش‌ انحرافی‌ به‌ توان‌ انسان‌ است‌ . اگر به‌ توان‌ انسان‌ معتقد باشیم‌ ، بجای‌ چنین‌ توصیه‌ای‌ همواره‌ به‌ دولتها و ملّتها توصیه‌ خواهیم‌ کرد تلاش‌ کنند تولید را با مصرف‌ هماهنگ‌ نمایند . علاوه‌ بر این‌ ، راه‌ صحیح‌ ایجاد هماهنگی‌ میان‌ مصرف‌ و تولید اینست‌ که‌ در شرائط‌ اضطراری‌ از طریق‌ تنظیم‌ مصرف‌ و توصیه‌های‌ اقتصادی‌ و اخلاقی‌ اقداماتی‌ صورت‌ گیرد . اینکه‌ در برخورد با هر مشکلی‌ تنها راه‌ چاره‌ کنترل‌ جمعیّت‌ دانسته‌ می‌شود ، نه‌ تنها علمی‌ نیست‌ بلکه‌ نشانگر ضعف‌ بزرگی‌ است‌ که‌ در بینش‌ طرفداران‌ چنین‌ نظریّه‌ای‌ وجود دارد ؛ و بنظر می‌رسد مشکل‌ اصلی‌ طرفداران‌ کنترل‌ جمعیّت‌ نیز همین‌ است‌ .

در پایان‌ ، یکبار دیگر یادآور میشویم‌ که‌ روزنامه‌ «جمهوری‌ اسلامی‌» علیرغم‌ وزارت‌ بهداشت‌ و درمان‌ ، از مقالات‌ صاحبنظران‌ در این‌ زمینه‌ استقبال‌ میکند و امیدوار است‌ از طریق‌ چاپ‌ این‌ مقالات‌ ، دستیابی‌ به‌ واقعیّت‌ها آسان‌ گردد.»

مورد چهارم‌ ـ مقالۀ بسیار مفصّل‌ و مشروحی‌ است‌ از «ف‌ . امیری‌» که‌ بطور مسلسل‌ روزنامه‌ «جمهوری‌ اسلامی‌» در یازده‌ شماره‌ خود : از تاریخ‌ شنبه‌ 2 شعبان‌ 4 1 4 1 ( 5 2 دی‌ 1372) شماره‌ 238 4 تا تاریخ‌ چهارشنبه‌ 13 شعبان‌ 4 1 4 1 ( 6 بهمن‌ 1372) شماره‌ 8 4 2 4 درج‌ نموده‌ است‌ . عنوان‌ مقاله‌ این‌ می‌باشد : دو دست‌ و یک‌ دهان‌ (بررسی‌ اجمالی‌ سیاستهای‌ جمعیّتی‌) .

مقاله‌ را بدین‌ مطالب‌ افتتاح‌ می‌کند :

«بیستم‌ تیرماه‌ امسال‌ ، سمینار یکروزه‌ای‌ درباره‌ کنترل‌ جمعیّت‌ در تهران‌تشکیل‌ شد . این‌ سمینار و سمینارهای‌ مشابه‌ که‌ مقدّمه‌ای‌ است‌ برای‌ سمینار جهانی‌ جمعیّت‌ که‌ قرار است‌ در سال‌ 1373 در قاهره‌ برگزار شود بهانه‌ای‌ شد برای‌ پرداختن‌ به‌ موضوعی‌ که‌ به‌ گونه‌ شگفت‌آوری‌ در جامعه‌ تبلیغ‌ میشود و بدون‌ بررسی‌ همه‌ جانبه‌ و یا توجّه‌ به‌ استدلال‌ و افکار مخالفین‌ ، هجوم‌ سهمگین‌ خود را بر اذهان‌ جامعه‌ تحمیل‌ میکند .


ادامه  دارد ........................


--------------

[55] ـ دکتر محمّد جوانفر

[56] ـ و از جمله‌ گفته‌ است‌ : در شرائطی‌ که‌ حدود 3/1 دختر میتواند جانشین‌ دوره‌ باروری‌ یک‌ مادر بشود و جمعیّت‌ کشور ما را با رشدی‌ اندک‌ (و نه‌ ثابت‌ که‌ امروزه‌ طرفدار زیادی‌ ندارد) با دیگر امکانات‌ زیستی‌ هماهنگ‌ سازد ولی‌ در این‌ دوره‌ ، حدود 3 دختر جانشین‌ مادر میشوند (علّت‌ رشد منفی‌ اغلب‌ کشورهای‌ غربی‌ اینست‌ که‌ میزان‌ تجدید نسل‌ خالص‌ آنها بین‌ 6/0 تا 9/0 بوده‌ است‌) پس‌ نباید با جمعیّت‌ اضافی‌ ، ایران‌ را با تنگناهای‌ متعدّد غذائی‌ ، بهداشتی‌ و درمانی‌ ، آموزش‌ و مسکن‌ و غیره‌ مواجه‌ سازیم‌ .

گزارش اندیشکده بلفر از تغییر الگوی جمعیتی در جهان اسلام


2تا کافی نیست: مقدمه اندیشکده آمریکایی بلفر در مطلبی به اتفاق خاموشی پرداخته است که در دنیای اسام در حال وقوع است؛ اتفاقی که نه بهار عربی است و نه افزایش بنیادگرایی اسلامی... بلکه بنا به گفته یک جمعیت نگار برجسته، نرخ باروری در میان مسلمانان به شدت کاهش و فرار از ازدواج در میان زنان عرب و مسلمان افزایش یافته است.

کاهش بارداری مسلمانان بیش از متوسط نرخ جهانی: ایران در صدر! 
نیکولاس ابرشتات، از محققان انستیتو انترپرایز آمریکا، این یافته ها را به تازگی در دو مقاله ثبت کرده است. این مقالات تصویر متفاوتی با تصویر معمول از افزایش متداوم جمعیت در سرزمین های اسلامی نشان می دهد. البته جمعیت در این کشورها رو به افزایش است، اما با ادامه روند کنونی، این افزایش جمعیت دیری نخواهد پایید.
عنوان نخستین مقاله ابرشتات : « کاهش باروری در جهان اسلام؛ تغییری فاحش که در کمال تعجب کسی متوجه آن نشده است»  وی با استفاده از داده های بدست آمده از  49 کشور و قلمروهای دارای اکثریت مسلمان دریافت که به طور میانگین نرخ باروری در سا لهای 1975 تا 80 و 41 درصد کاهش یافته است، حال آنکه ، 2005 تا 2010  کاهش نرخ بارداری در کل جهان 33 درصد بوده است.
22 درصد از کشورها و قلمروهای مسلمان شاهد 50 درصد یا بیشتر کاهش باروری بوده اند. بیشترین کاهش در ایران، عمان، امارات متحده عربی، الجزیره، بنگلادش، تونس، لیبی، آلبانی، قطر و کویت و در حدود 60 درصد یا بیشتر طی سه دهه گذشته بوده است.کاهش نرخ باروری در ایران طی 30 سال گذشته حیرت انگیز و معادل 70 درصد ، بوده ، که به گفته ابرشتات «یکی از سریع ترین و چشمگیرترین آمارهای کاهش باروری در تاریخ بشر» بوده است. به گفته او، تا سال 2000، نرخ باروری ایران به دو زایمان در هر زن کاهش یافته بود، که پایین تر از سطح مورد نیاز برای جایگزینی جمعیت ، کنونی است.در مقاله ای در تایمز مورخ ژوئیه 2012 نرخ باروری در ایران از این نیز کمتر عنوان شده و به هشدار سازمان ملل در گزارشی اشاره کرد. بنابر این گزارش، جمعیت ایران در دو دهه آینده رو به کاهش می رود و درصورت تداوم روند کنونی، تا پایان این قرن بیش از 50 درصد کاهش می یابد.
شهرهای بزرگ جهان اسلام شاهد کاهش رشد جمعیتی شدیدی بوده اند. ابرشتات خاطرنشان می کند که تنها شش ایالت در آمریکا دارای نرخ باروری کمتری نسبت به استانبول هستند. در ایران نیز، در شهرهای تهران و اصفهان، نرخ باروری نسبت به تمامی ایالات آمریکا پایین تر است.
 
 عامل اقتصادی تنها دلیل کاهش باروری نیست
این محقق موسسه امریکن انترپرایز بیان می کند با این که افزایش درآمد و توسعه اقتصادی در کاهش باروری نقش داشته است اما تنها دلیل آن نیست ». کاهش باروری در نسل گذشته در ، کشورهای عربی نسبت به دیگر نقاط جهان سریعتر بوده است« به گزارش اطلاعات نامه جهانی سیا، نرخ باروری در میان مسلمانان اندکی نسبت به برآورد ابرشتات بالاتر است، اما در کل به نسبت بسیاری از کشورهای آفریقایی زیرصحرایی، آمریکای لاتین و آسیایی کمتر است.
 
سرایت فرهنگ غربی » زندگی مجردی « به کشورهای مسلمان
در این گزارش با اشاره به عوامل دیگری به جز عامل اقتصادی، عامل فرهنگی و رواج سبک زندگی » مجردی» و افزایش تمایل جوانان به » فرار از ازدواج «  اشاره شده است. فرهنگی که ابتدا در سبک زندگی جوامع غربی راه پیدا کرد و پس از آن با گسترش راه های ارتباطی و نفوذ فرهنگی در کشورهای شرقی، اکنون این تمایل به زندگی مجردی و روابط خارج از چارچوب خانواده و ازدواج در کشورهای مسلمان نیز بسیار شایع شده است. ترویج سبک زندگی غربی، سختی روز افزون ازدواج در جوامع مسلمان- از جمله کشورمان - و هجوم بی سابقه شبکه های ماهواره ای به شیوه زندگی ایرانی - اسلامی، پدیده های نظیر » تجرد «  « فرار از ازدواج ، » «بی علاقگی به خانواده» ،»  روابط خارج از دایره عرف و شرع«  ، و در نهایت بحران جمعیت و خانواده را بگونه ای دامن زده است که صدای زنگ خطر آن به گوش مراکز واندیشکده های غربی نیز رسیده است. کاهش ازدواج در اروپا امری شناخته شده اما همچنان چشمگیر است؛ نرخ ازدواج زنان در آلمان از 0.98 در سال 1965 به 0.59 در سال 2000 کاهش یافته است. این رقم در مدت مشابه در فرانسه از 0.99 به 0.61 ، در سوئد از 0.98 به 0.49 ، در انگلیس از 1 به 0.54 کاهش یافته است.
در آسیا نیز نرخ ازدواج رو به کاهش است؛ در ژاپن درصد زنان بین 30 تا 34 ساله که هرگز ازدواج نکرده اند از 7.2 در سال 1970 به 26 .6 در سال 2000 افزایش یافته است.  این رقم در میانمار از 9.3 درصد به 25 .9 درصد، در تایلند از 8.1 به 16 .1 درصد و در کره جنوبی از 1.4 به 10 .7 درصد افزایش یافته است.با این که نرخ ازدواج در جهان عرب بالاتر است، اما آنها نیز با سرعت در همین مسیر در حرکت اند.
به گفته ابرشتات آن چه مایه شگفتی است این است که در جهان عرب فاصله گرفتن از ازدواج از بسیاری لحاظ هم اکنون همانند اروپای دهه 80 است و این اتفاق در حال وقوع در سطح پیشرفت به مراتب پایین تر از اروپا و آسیای شرقی توسعه یافته است. ابرشتات می گوید «اتفاق  بزرگی در شرف وقوع است و عملا هیچ کس متوجه آن نشده است، حتی در دنیای عرب »
 
آینده کشورهای مسلمان؛کاهش نیروی کار و افزایش جمعیت بازنشسته
این مطالعات به ما یادآوری می کند که گرایش های بزرگ جمعیت نگاری که به جهان شکل می دهند ناشناخته و اغلب مورد غفلت هستند. درست است که جهان عرب در حال حاضر شاهد افزایش شدید جمعیت جوان است، که یکی از عوامل انقلاب های مردمی در تونس، مصر و نقاط دیگر بوده است، اما بنا به گفته این کارشناس جمعیت و نگاهی به آمار موجود، آینده پیش روی نسل بعدی کاهش تعداد نیروی کار و افزایش جمعیت بازنشسته است.
                              

منبع : نشریه نسل ششم
اسلام کوئست