قسمت یازدهم
قسمت دهم از اینجا
مورد سوّم
ـ مقالهایست از مجلّه «قِراءات سیاسیّه» که مخدّره خانم عظیمه
ریحانی دام تَوفیقُها از عربی به پارسی ترجمه نمودهاند . این
مقاله در دو شماره روزنامه «جمهوری اسلامی» به مورّخه 29 جمادی
الاولی 4 1 4 1 (23 آبان 1372) شماره 188 4 ؛ و 30 جمادی الاولی 4 1
4 1 ( 4 2 آبان 1372) شماره 189 4 طبع شده است .
در هر دو شماره اوّلاً خود روزنامه به شرح و معرّفی مقاله بطور یکسانمیپردازد
، و ثانیاً در هر یک شروع به مندرجات آن به ترتیب مینماید . و
ما نیز در اینجا اوّلاً به کلام خود روزنامه میپردازیم ، و ثانیاً
به ذکر مقاله آن به ترتیب .
امّا در شرح و معرّفی روزنامه اینطور میباشد :
«اشاره : در سالهای اخیر ، رسانههای گروهی کشورمان به تبعیّت از
سیاست ضرورت کنترل جمعیّت ، مطالب زیادی همسو با این سیاست به
چاپ رسانده و پخش کردند . در نتیجه همین تبلیغات سنگین و یکطرفه ،
اکنون این تفکّر بصورت یک اصل بدیهی در اذهان عمومی جای گرفته
، و حتّی اکثریّت نمایندگان مجلس شورای اسلامی را نیز تحت تأثیر
قرار داده تا آنجا که علیرغم هشدارهای جمع قابل توجّهی از
نمایندگان ، سرانجام متأسّفانه قانون محرومیّت فرزند چهارم از
امتیازات دولتی به تصویب رسید .
نکته بسیار مهمّ اینست که سیطره طرفداران سیاست کنترل جمعیّت بر
رسانههای گروهی بقدری قوی است که بسیاری از رسانهها تا کنون
حاضر نشدهاند نظرات مخالفان این سیاست را منتشر کنند .
آنچه معمولاً در مطبوعات چاپ یا از رادیو و تلویزیون پخش میشود ،
صرفاً نظر یکطرفهایست که متولّیان کنترل جمعیّت تهیّه و تدوین
میکنند و در اختیار رسانهها قرار میدهند . حتّی اگر اجلاس یا
گردهمائیهائی در زمینه کنترل جمعیّت تشکیل میشود ، مخالفان این
سیاست را در این نشستها و گردهمائیها راهی نیست .
این وضعیّت نامطلوب تا آنجا پیش رفته است که اخیراً یکی از
پزشکان سرشناس کشورمان ناچار شد خطرات این سیاست و عدم انطباق
شیوههای إعمال آن با فرهنگ اسلامی را طیّ مقالهای که در روزنامۀ
«جمهوری اسلامی» یکشنبه 6 1/8/72 بچاپ رسید گوشزد نماید.[ ]
اخیراً یکی از مجلات
عربی ، مقالهای مفصّل در همین مقوله به چاپ رسانده که در آن
پرده از طرحهای آمریکا برای کاهش جمعیّت کشورهای جهان سوّم و
اسلامی برداشته و ابعاد مختلف این طرح استعماری را تشریح نموده
است .
روزنامه «جمهوری اسلامی» با چاپ ترجمه این مقاله ، به کلّیّه
کسانی که نسبت به این مسأله مهمّ ، بیتوجّه هستند هشدار میدهد و
امیدوار است مسؤولین به عمق ماجرا با عنایت و تأمّل بیشتری توجّه
نمایند . این مقاله را در دو شماره میخوانید.»
در اینجا در شماره اوّل آن که با عنوان :
«نقشههای استعماری در قالب سیاستهای کنترل جمعیّت در کشورهای اسلامی»افتتاح میگردد ، مطلب را آغاز نموده و سپس میگوید :
«قبل از اینکه از سیاستهای کنترل جمعیّت سخنی به میان بیاوریم
لازم است به فلسفه چگونگی پدید آمدن این سیاست اشارهای داشته
باشیم :
سیاستهای کنترل جمعیّت ، مجموعه اهدافی است که با افزایش
جمعیّت ارتباط دارد . این اهداف در مجموعهای از طرحها و لایحههای
اجرائی دولتها نمایان است . هدف از این طرحها ، حاکمیّت بخشیدن
اراده سیاسی برمیزان رشد جمعیّت میباشد . جمعیّت شناسان جدید
کسانی هستند که اجرای تصمیم گیری سیاستهای کنترل جمعیّت را
بمنظور حاکمیّت بر رشد افراد بشری رهبری میکنند .
آنچه در این بحث بر ما روشن خواهد گشت اینست که : چرا بر جلوگیری از افزایش جمعیّت تأکید میشود ؟
بعد از جنگ جهانی دوّم ، کارشناسان غربی به شکل بارزی به مفاهیمسیاستهای کنترل جمعیّت توجّه کردند . این افراد فرهنگشان را با این مشخّصهها توصیف میکردند :
1 ـ حاکمیّت بیدینی به مثابه یک چارچوب برای فرهنگ .
2 ـ گسترش سیطره فردگرائی .
3 ـ تضعیف نقش اخلاق عمومی .
4 ـ تضعیف ارزشهای اساسی اجتماعی .
5 ـ گسترش حاکمیّت ارزشهای ثانوی .
6 ـ تأکید برارج نهادن به منافع شخصی .
ودرکنارآن اظهارمیدارند که دیدگاههایفلسفیسیاستهایجمعیّتشناسی
که بر اساس بیدینی پایهگذاری شده با دین اسلام در تضادّ است .
همراه با طرحهای خارجی برای تغییرات فرهنگی در کشورهای اسلامی،
کشورهای غربی این الگوهای اجتماعی را رواج دادند . این الگوها در
وجود بعضی از مسلمانان که در دامان فرهنگ و تمدّن غرب رشد
کردهاند و از تعلیمات غربی برخوردار شدهاند رسوخ کرده است .
بهمین خاطر تغییرات فرهنگی در جوامع اسلامی بسرعت بطرف الگوهای
فرهنگی غربی پیش رفت که منجرّ به گسترش بیدینی و فردگرائی شد و
اخلاق عمومی و ارزشهای اجتماعی را که از دین اسلام سرچشمه
میگرفت تضعیف کرد . بدین ترتیب اصول اخلاقی ثانویّه بوجود آمد و
این ارزشها باعث شد تا به منافع شخصی افراد ارج نهاده شود .
اینجاست که میتوان به ابعاد سیاست کنترل جمعیّت که منجرّ به
کاهش رشد جمعیّت میشود پی برد ، واین نغمه که رشد
بیرویّه جمعیّت ، مخالف آزادی و استقلال زن میباشد و افزایش
جمعیّت با تحقّق زیبائیهایش منافات دارد از همینجا ساز شده است .
همچنین تلاش در جهت متقاعد ساختن خانوادهها به اینکه با افزایشتعداد
فرزندان ، منافع اشخاص چه از نظر اقتصادی و چه اجتماعی به خطر
میافتد نیز در چارچوب همین سیاست استعماری صورت میگیرد .
اهداف سیاستهای کنترل جمعیّت
1 ـ هدف مستقیم :
هدف مستقیم سیاستهای جمعیّتی در کشورهای اسلامی ، کاهش میزان
رشد طبیعی جمعیّت است که این هدف از طریق کاهش سطح زاد و ولد
صورت میگیرد . اگر چه سیاستهای جمعیّتی با رشد اقتصادی و اجتماعی
در ارتباط است ، امّا این موضوع هدف اصلی این سیاستها نیست ؛ چرا
که برنامهریزیهای کنونی مربوط به رشد اقتصادی و اجتماعی ، با
منافع مصرفکنندگان سر و کار دارد نه تولید کنندگان ، و فقط سعی
دارد سطح رشد جمعیّت را کاهش دهد .
لازم است اینجا اشارهای به موضوع زن ، به عنوان مسألهای که
در افزایش جمعیّت مؤثّر است داشته باشیم ، چرا که این مسأله مورد
تأکید تمامی سیاستهای جمعیّتی بمنظور کاهش
بیرویّه جمعیّت بوده است .
همچنین میتوان گفت : در عمل ، دولت تونس اقدامات وسیعی در
زمینه کنترل جمعیّت بعمل آورده و همراه با تأسیس اوّلین دفتر
جمعیّت زنان در منطقه ، سیاستهای آشکاری را در مورد کاهش رشد جمعیّت
در پیش گرفته است .
واضح است که طرح مسأله رشد فکری زن و بالا بردن سطح آگاهی وی
در کشورهای اسلامی بخاطر توجّه کافی به آنها نمیباشد ، بلکه تنها
از آن بهعنوان وسیلهای برای کاهش سطح رشد جمعیّت استفاده
میشود .
در این طرح ، مقصود از «رشد زن» تغییر موقعیّت زن و نقش وی در
جامعه میباشد که به عقیده پایهگذاران سیاستهای جمعیّتی به
معنی جداشدن زن از هرگونه ارزشهای اخلاقی و اجتماعی است ؛
ارزشهائی که ریشۀ مذهبی دارند .
در نتیجه این سیاست ، زنان مسلمان چیزی بدست میآورند از نوع
آزادی زن غربی ، و همین امر یکی از ابزارهائیست که موجب میشود
سطحرشد
جمعیّت در کشورهای اسلامی سیر نزولی داشته باشد . ارائۀ افکار جدید
که چون دستاویزی برای جدا ساختن زن از ارزشهای جامعهاش مطرح
میگردد موجب شده تا موقعیّت زن و نقش وی در جوامع اسلامی تغییر
یابد و سخن از شرکت دادن زن در طرحهای رشد از این افکار سرچشمه
میگیرد ، که از طریق تعلیم زن صورت میگیرد .
آنچه از تحقیقات بدست میآید اینست که چنین زنانی به شرکت در
بازار کار روی میآورند ؛ و همین زنان شاغل هستند که اکثراً منادی
جداشدن ازارزشهای اجتماعی خویش میباشند تا بدینوسیله زن همراه با
تمدّن غرب درمسیر بیدینی پیش برود و الگوهای غربی را برای خود
بپذیرد .
دقیقاً همین زنان هستند که از زنان دیگر میخواهند با پذیرش
ویژگیهای یک زن غربی در مسیر بیدینی پیش بروند ؛ به این دلیل
که بچّه دار شدن (زایمان) با آزادی و استقلال و تحقّق هویّتشان
در تضادّ است !
آنها تلاش میکنند زنان را متقاعد کنند که زایمان ، زیبائی و
سلامتی زن را به خطر میاندازد . تردیدی نیست که حرکت زنان در
کشورهای اسلامی که راه فرهنگ غرب را در پیش گرفتهاند ، زنان
مسلمان را بطرف الگوهای فرهنگی غرب میکشاند .
مسأله مرگ و میر در سیاستهای کنترل جمعیّت ، وسیلهای در جهت
کاهش سطح رشد جمعیّت به حساب میآید . به این معنی که بر مسأله
کاهش مرگ نوزادان شیرخوار و کاهش مرگ مادران باردار بخاطر زایمان
بسیار تأکید میشود و ادّعا میشود که بیشتر تحقیقات نشان میدهد که
افزایش بیرویّه جمعیّت منجرّ به مرگ نوزادان شیرخوار میگردد .این ادّعا در صورتی پذیرفتنی است که شواهد بیشتری جمعآوری شود ،
چرا که این بررسیها عواملی چون تغذیه و بهداشت را که در مسأله
مرگ و میر مؤثّرند به حساب نیاوردهاند .
به همین دلیل نمیتوان این نظریّه را که تنها به دو متغیّر ، یعنی
میزان وفات و میزان رشد توجّه کرده پذیرفت . چراکه مقایسه بین
افزایش جمعیّت و مرگ و میر ، مقایسه ساده و بیمعنائی بیش نیست و
هدف از ارائه این نظریّه تنها بخاطر اینست که بر نقش منفی رشد
جمعیّت برای کاهش آن تأکید شود .
ادّعای تحقیقات گستردهای که از این ایده ضعیف حمایت میکند
مستند نبوده و دور از واقعیّت است و میتوان گفت که این تحقیقات و
بررسیها در اصل به خدمت سیاستهای جمعیّت شناسی در آمده است ؛
سیاستهائی که با انگیزه سیاسی معیّنی از طرف کشورها یا سازمانهای
بین المللی بکار گرفته شده است .
2 ـ هدف غیر مستقیم :
در جهان امروز هدفهای غیر مستقیم سیاستهای جمعیّتی ، فقط
وسیلهای برای تأمین اهداف سیاسی میباشد . بعبارت دیگر سیاستهای
جمعیّت شناسی در درجه اوّل ، به اهداف سیاسی اهمّیّت میدهند .
طیّ دهه شصت ، حجم نسبی جمعیّت کشورهای سرمایهداری سیر نزولی
داشته است تا جائی که تعداد جمعیّت این کشورها (کشورهای اروپای
غربی و ایالات متّحده آمریکا و کانادا) 8/ 6 1 درصد از جمعیّت جهان
را تشکیل میدهد ، و در سال 8 6 13 این نسبت به 1/12 درصد کاهش
یافت ؛ و این سیر نزولی بخاطر فروپاشی خانواده در جوامع غربی
همچنان ادامه دارد .
موقعیّت جهان از نظر پراکندگی
جمعیّت باعث شد کشورهای غربی و در رأس آن آمریکا به کاهش رشد
جمعیّت در کشورهای جهان سوّم بخصوص جمعیّت کشورهای اسلامی به
عنوان یکی از پایههای استراتژیک در سیاست خارجی توجّه داشته
باشند .
عمده فعّالیّت آمریکا در مورد کنترل ، بر روی محدود کردن جمعیّت
کشورهای جهان سوّم و در کنار آن ، کشورهای اسلامی متمرکز است که
از طریق صندوق جهانی پول ، و سازمان ملل متّحد ، و سازمانهای
وابسته بهآن ، مثل سازمان بهداشت جهانی ، و سازمان کشاورزی و تغذیه بین المللی و غیره صورت میگیرد .
بهمین دلیل در نظر داریم تلاشها و فعّالیّتهای جمعیّت شناسی را از
نظر برنامهریزی و اجرای سیاستهای جمعیّتی در جوامع اسلامی مورد
بررسی قرار دهیم .
با اینکه آمریکا از تکنولوژی بالایی برخوردار است ، در عین حال
به افزایش جمعیّت در کشورهای جهان سوّم با نگرانی مینگرد .
ایالات متّحده آمریکا
طیّ دهه پنجاه میلادی متوجّه این مسأله شده که اگر سطح تکنولوژی
بین کشورها بخصوص در زمینه نظامی مساوی بشود افزایش جمعیّت عامل
قطعی خواهد بود . بهمین خاطر این کشور با مسأله تنظیم جمعیّت در
جهان بر این اساس رفتار کرد که یکی از نویسندگان غربی در توضیح
آن میگوید :
«با توجّه به اینکه ممکن است شرائط یکسان بشود ، بنابراین تمرکز
جمعیّت بسیاری تحت یک حاکمیّت سیاسی ، ما را وادار میکند تا آنها
را به تعدادی از واحدهای سیاسی تقسیم کنیم!»
آمریکا بر این مسأله باور دارد که بالاخره کشورهای در حال توسعه
به تکنولوژی غرب ، بخصوص تکنولوژی نظامی آن دست خواهند یافت .
این باور در نتیجه عملکرد آن در چین و هند و پاکستان و کشورهای
دیگر بوده است . بهمین خاطر این کشور در سیاست خارجیاش در مورد
عامل جمعیّت بر اساس ایندواستراتژی عمل میکند :
1 ـ سیاست
تبدیل کشورهای پر جمعیّت به کشورهای کم جمعیّت (کوچک) . هدف از
این سیاست در درجه اوّل اینست که کشورهای در حال توسعه محتاج
کشورهای غربی بشوند .
این در حالی است که غرب مانع وحدت و یکپارچگی کشورهای عربیشده است ، حال آنکه این کشورها خود شاهد تجزیه هند و چین هستند .
2 ـ فشار بر سران کشورهای در حال توسعه ، از جمله کشورهای اسلامی، بمنظور کاهش میزان رشد طبیعی جمعیّت در کشورشان .
از آنجا که استراتژی اوّل دارای وجهه (مشخّصه) سیاسی است در
همینجا سخن را به پایان میرسانیم ؛ و در مورد سیاست دوّم به
تفصیل توضیح خواهیم داد و با توجّه به طرحهای جمعیّتی آمریکا در
کشورهای در حال توسعه و کشورهای اسلامی بررسیهائی را در مورد
سیاستهای کنترل جمعیّت در کشورهای اسلامی ارائه خواهیم داد.»
در اینجا شماره اوّل مقاله خاتمه مییابد ، و پایان آنرا به شماره دگر وعده میدهد .
در این شماره از این مقاله نیز مطالب حائز اهمّیّت را جدا و با
خطّ درشت و داخل در کادری قرار داده است ، و ما بهمین منظور در
اینجا بهمان شکل حکایت مینمائیم :
* کارشناسان غربی اظهار میدارند :
دیدگاههای فلسفی سیاستهای جمعیّت شناسی که بر اساس بیدینی پایهگذاری شده ، با دین اسلام در تضادّ است .
* با اینکه آمریکا از تکنولوژی بالائی برخوردار است ، در عین حال
به افزایش جمعیّت در کشورهای جهان سوّم با نگرانی مینگرد .
*
موقعیّت جهان از نظر پراکندگی جمعیّت باعث شد کشورهای غربی و در
رأس آن آمریکا به کاهش رشد جمعیّت در کشورهای جهان سوّم بویژه جمعیّت کشورهای اسلامی بعنوان یکی از پایههای استراتژیک
در سیاست خارجی خود توجّه داشته باشند . [
[53] ]
* طرح چیزی بنام «رشد زن» در چارچوب سیاستهای کنترل جمعیّت که
توسّط سیاستگذاران غربی برنامهریزی شده ، عبارتست از تغییر
موقعیّت زن برای جدا شدن از ارزشهای اخلاقی و اجتماعی که ریشه
مذهبی دارند .
* عمدۀ
فعّالیّت آمریکا در مورد کنترل جمعیّت ، بر روی محدود کردن جمعیّت
کشورهای جهان سوّم و در کنار آن ، کشورهای اسلامی متمرکز است که
از طریق صندوق جهانی پول و سازمان ملل متّحد ، و سازمانهای
وابستۀ به آن صورت میگیرد .
بعداز جنگ دوّم جهانی ، غرب به لزوم کاهش جمعیّت در کشورهای اسلامی پیبرد
* بعد از جنگ جهانی دوّم ، کارشناسان غربی به شکل بارزی به مفاهیم سیاستهای کنترل جمعیّت توجّه کردند
* توصیف کارشناسان غربی ، فرهنگ خود را برای کنترل جمعیّت ، با این مشخّصههاست :
حاکمیّت بیدینی به مثابۀ چارچوب این فرهنگ .
گسترش سیطره فرد گرائی .
تضعیف نقش اخلاق عمومی .
تضعیف ارزشهای اساسی اجتماعی .
گسترش حاکمیّت ارزشهای ثانوی و تأکید بر ارج نهادن به منافع شخصی .
*
آمریکا اطمینان دارد که کشورهای جهان سوّم سرانجام به تکنولوژی
دست خواهند یافت . به همین جهت این کشور در سیاست خارجی خود بر
تقسیم این کشورها به کشورهای کوچکتر و فشار بر سران کشورها برای
کنترل جمعیّت تکیه میکند .
اینها که ذکر شد ، راجع بود به شماره اوّل از مقاله . و أمّا
راجع به شماره دوّم آن ، روزنامه پس از معرّفی آن به مثابۀ
معرّفی نخست ، متن تتمّه مقاله را بدینگونه ذکر نموده است :
«نقشههای استعماری در قالب سیاستهای کنترل جمعیّت درکشورهای اسلامی
اهرمهای سیاسی آمریکا برای کنترل جمعیّت کشورهای اسلامی
آمریکا از دو راه سعی میکند تا سیاستش را در قبال مسأله جمعیّت در کشورهای اسلامی به اجراء در بیاورد :
الف ـ مدیریّت سیاسی در کشورهای اسلامی
در طرحهای آمریکائی عنوان شده که مدیریّت سیاسی در کشورهای
جهان سوّم از جمله کشورهای اسلامی بایستی به لزوم پذیرش و
تقویت سیاستهای جمعیّتی بمنظور کاهش جمعیّت متقاعد شوند . بهمین
جهت است که هماهنگ با این طرح ، سران اکثر کشورهای اسلامی در
مورد تنظیم جمعیّت به تشویق و تقویت مردم پرداخته و تسهیلاتی را
به مؤسّسههای آمریکائی که در اجرای سیاستهای جمعیّتی فعّالند
اختصاص میدهند .
این مؤسّسهها عبارتند از :
1 ـ آژانس رشد و توسعه بین المللی آمریکا
( U. S. Agendy for International Developlent )
مشهور به ( D I U . S . A ) یا مؤسّسه آژانس همکاری آمریکائی که هزینه تمامی طرحهای کاهش جمعیّت در کشورهای اسلامی را به عهده دارد .
2 ـ باث فایندر ( path Finder ) ،
که وسائل جلوگیری از بارداری را تولید کرده و در دسترس زنان قرار
میدهد و با آژانس همکاری آمریکائی نیز همکاری مینماید .
3 ـ طرحهائی در مورد فاصله انداختن بین زایمانها مشهور به ام . بی . اس ( M. B. S ( Marketing of Birth Spacing
که از جانب آژانس همکاری آمریکا پشتیبانی میشود . این مؤسّسه به
پخش وسائل جلوگیری از بارداری در کشورهای اسلامی میپردازد و
فعلاً فعّالیّت شدیدی در اردن دارد .
ب ـ سازمانهای بین المللی
هر چند سازمانهای بین المللی ، بخصوص وابسته به سازمان ملل
متّحد این مسأله را که در خدمت سیاست آمریکا هستند فاش نمیکنند ،
ولی در عین حال ، دنباله رو سیاست آمریکا هستند ؛ همانطور که
طرحهای آمریکائی نیز به آن اشاره میکند .
سازمانهائی که در زمینه سیاستهای جمعیّتی (کنترل جمعیّت) مشغول به فعّالیّتند عبارتند از :
1 - سازمان بهداشت جهانی
[54] UN / FAO
2 ـ سازمان تغذیه و کشاورزی بین المللی (فائو) UN / FAO
3 ـ سازمان فرهنگی (یونسکو) UN / UNESCO
4 ـ شورای جمعیّتی UN / Populathon Council
از امور قابل توجّه اینست که تمامی این سازمانها در کنار
فعّالیّتهای مخصوص به خود به سیاستهای تنظیم جمعیّت در کشورهای
اسلامی نیز میپردازند .
چیزی که این اعتقاد را موجب میشود اینست که نقشههای کنترل
جمعیّت کشورهای اسلامی از سوی گروهی که در پشت این سازمانها قرار
دارند طرح ریزی میشود . همانطور که در طرحهای آمریکائی آمده است
، ایالت متّحده بدلیل سیطرهای که بر سازمان ملل و سازمانهای
وابسته به آن دارد این سازمانها را رهبری میکند.
دخالتهای بیگانه در ترسیم و اجرای سیاستهای کنترل جمعیّت در کشورهای اسلامی به دو گونه صورت میگیرد:
ـ دخالتهای مالی
، که در تهیّه راههای جلوگیری از بارداری بصورت رایگان و ارزان
قیمت ، نمود پیدا میکند ؛ به این ترتیب که این وسائل را بصورت
انبوه در مراکز درمانی و داروخانهها در دسترس مردم قرار میدهند .
ـ دخالتهای فرهنگی
، که از طریق نفوذ فرهنگ غربی در میان مردم ارزشهای اجتماعی را از
بین میبرند ، ارزشهائی که زایمان را تشویق کرده و بکارگیری
راههای جلوگیری از بارداری را ردّ میکنند ؛ و در نتیجه ارزشهای
اجتماعی جدیدی پایهریزی میشود که کاهش زایمان و بکارگیری راههای
جلوگیری از بارداری را دنبال دارد .
از آنجا که پشتیبانی مالی برای نفوذ دادن فرهنگ غربی در جوامع
اسلامی، خطر نابودی ارزشهای اجتماعی را که از دین اسلام سرچشمه
میگیرد در درون خود دارد ، باعث میشود تا ارزشهای اجتماعی در
چارچوب نظام بیدینی غرب شکل بگیرد ؛ بنابراین لازم است راههای
نابودی و ساختار جدید ارزشهای اجتماعی مورد بحث قرار گیرد .
راههائی
که جهت تغییر این ارزشها قرار دارند عبارتند از :
1 ـ راه اقتصادی
طرحهای آمریکائی ، در ارائه راههای جلوگیری از بارداری و لزوم
فشار بر متن جامعه تأکید دارد . این امر به معنی فشار اقتصادی بر
مردم میباشد که در نتیجه آن ، مشکلات اقتصادی خانوادهها در جوامع
اسلامی افزایش مییابد و در این موقعیّت اعلام میکند که مشکلات
اقتصادی ناشی از افزایش تعداد فرزندان خانوادهها میباشد و این
مسألهایست که تمامی تحقیقات سیاستهای جمعیّتی که از جانب سازمان
ملل متّحد پشتیبانی میشوند آنرا تأیید میکنند . این بحثها در مورد
تک تک افراد خانواده صورت میگیرد ، امّا در سطح جامعه به عنوان
یک مجموعه تحقیقات با تکیه بر نظر به جمعیّت شناسان ، سیر صعودی
رشد جمعیّت را عامل شکست طرحهای رشد اجتماعی و اقتصادی در کشورهای
اسلامی میداند ، در حالیکه تجربه کشورهای اروپائی و تحقیقات و
بررسیهای متفرّقه ضعف این نظریّه را ثابت کردهاست .
در این طرحها این واقعیّت نادیده انگاشته میشود که عواملی چون سیطرۀکشورهای غربی بر سرنوشت این کشورها و غارت منابع ملّتها ، و
همچنین وجود نظامهای دیکتاتوری و فساد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی
در ایجاد مشکلات اقتصادی در کشورهای اسلامی سهیم هستند ؛ و در
نتیجه چنین وانمود میشود که فشارهای اقتصادی وارده بر افراد موجب
میگردند این افراد برای کاهش فشار اقتصادی ، راههای جلوگیری از
بارداری را بکارببندند ، در حالیکه رشد جمعیّت اصلاً رابطهای با
عامل این فشاراقتصادی ندارد .
امّا در سطح حکومت ، دست اندرکاران خیلی زود پذیرفتهاند که این
مسأله را در سیاستها و برنامههای تبلیغی منعکس کرده و برنامههائی
را بر اساس این نظریّه در جامعه به اجرا در آورند .
2 ـ راه بهداشتی
یکی از راههای کنترل جمعیّت در کشورهای اسلامی ، مطرح ساختن
امور بهداشتی است . یکی از اهداف اعلام شدۀ این سیاست ، تقلیل
زایمان میباشد که احتمال مرگ و میر مادران و نوزادان شیرخوار را
کاهش میدهد که به ضعف این تفکّر در توضیح اهداف غیر مستقیم
سیاستهای جمعیّتی اشاره کردیم .
این سیاست با طرح این مسأله که رابطهای بین افزایش جمعیّت و
مرگ و میر (در سطح مرگ و میر نوزادان شیرخوار یا مرگ مادران به
خاطر بارداری) وجود دارد ، مردم را برای بکارگیری وسائل جلوگیری از
بارداری متقاعد میسازند .
بیشترین گروه مورد نظر این سیاست ، زنان میباشند تا جائی که
سازمانهای بین المللی بخصوص سازمان بهداشت جهانی ، از طریق
طرحهای بهداشتی خود در جهت رواج طرحهای جمعیّتی خود نیز میکوشد .
این سازمان تحت پوشش حمایت مادران و نوزادان در کشورهای اسلامی
این تلاشها را همراهی میکند . همچنین سازمان بهداشت جهانی دست به
ایجادپایگاههای منطقهای بهداشت ، بمنظورالقا سیاستهای خود به مردم زده ، که این پایگاهها در ساعتهای مشخّصی کار میکنند .
سازمان جهانی یونسکو ، بمنظور ترویج سیاستهای کنترل جمعیّت در
میان مردم که در نتیجه ، کاهش جمعیّت را به دنبال دارد ،
مجموعهای از کتابها و نشریّههائی را در همین زمینه منتشر کرده که
در کشورهای اسلامی ، مدارس ملّی تدریس اینگونه کتابها و نشریّهها
را به عهده گرفتهاند .
3 ـ راه دینی
سیاستهای جمعیّتی ، تحت پوشش به اصطلاح بالا بردن سطح آگاهی و
فرهنگ مردم ، از عالمان دینی در کشورهای اسلامی از طریق حمایت
مالی از عاملان ترسیم و اجرای سیاستهائی که منجرّ به کاهش
جمعیّت میشود بهره میجوید . این عمل بخاطر اینست که علما دین ،
این سیاستها را توجیه کرده و ازنظر اسلام جائز بشمارند تا جائی که
در مردم این باور به وجود بیاید که استفاده از راههای جلوگیری از
بارداری با تعالیم اسلام هیچ منافاتی ندارد .
اندونزی یکی از کشورهائی است که درگیر مسأله کنترل جمعیّت است .
این سیاست در اندونزی مستقیماً تحت نظر سازمانهای بین المللی ،
بخصوص ایالت متّحده آمریکا اداره میشود .
با توجّه به اینکه اندونزی از نظر حجم جمعیّت جزو بزرگترین
کشورهای اسلامی بشمار میآید ، این مسأله تلاشهای جهانی در این
کشور اسلامی را توجیه میکند . متأسّفانه تعداد زیادی از دانشمندان
اسلامی به این فعّالیّتها آلوده شدهاند .در سال 1370 کنفرانسی بهمین منظور و برای جلب حمایت از علما دین در اندونزی منعقد شد .
4 ـ راه آزادی و استقلال زن
در مبحث اهداف مستقیم سیاستهای کنترل جمعیّت پیرامون این مطلبصحبت
شد و شکّی نیست که وقتی زن ارزشهای اجتماعی غربی را پذیرفت ،
سعی میکند در راستای این هدف راههای جلوگیری از بارداری را بکار
گرفته و تعداد زایمان را کاهش دهد .
5 ـ تأکید بر کیفیّت
پایهگذاران سیاستهای جمعیّت شناسی به تربیت فرزندان ، بیشتر از
تعدادشان تأکید میکنند ، و این سیاست را در ارتباط با مسائل
اقتصادی میدانند و معتقدند که اگر تعداد فرزندان کم باشد میتوان از
زندگی بهتر و فرصت مناسبتری بهره جست .
متأسّفانه این مسأله باعث شده اکثر مسلمانان کشورهای اسلامی
بدون توجّه به عوامل دیگری که در موقعیّتها و کیفیّت زندگی
انسان تأثیر منفی دارد، با این امر متقاعد شوند .
6 ـ روش تبلیغاتی
سیاستهای کنترل جمعیّت تمامی وسائل ارتباط جمعی (تلویزیون ،
رادیو، روزنامه و ...) را بمنظور کاهش رشد
بیرویّه جمعیّت بکار گرفته است که از این طریق برنامههائی را
پخش میکنند تا بدین وسیله ارزشهای جدیدی در مردم به وجود آورده و
مردم را در جهت کنترل جمعیّت و یا تنظیم خانواده تشویق کنند .
سازمانهای بین المللی و مؤسّسههای آمریکائی نیز از این برنامهها
حمایت کرده و ارزشهای اعتقادی مردم را به کمک رسانهها مورد
تهاجم قرار میدهند . همچنین این سازمانها با مؤسّسات اسلامی علمی و
غیر علمی که درگیر ترتیب دادن حملاتی پیگیر بشکل دقیق بودند
همکاری میکنند .
این همکاری بمنظور ایجاد ارزشهای جدید میباشد تا بوسیله آن مردم
را تشویق کنند تا از وسائل جلوگیری از بارداری استفاده نمایند .
مطبوعات و رادیو و تلویزیون (رسانههای خبری) در انتشار این امور سهمبزرگی
داشتهاند تا آنجا که به صورت قصّه یا جملههائی در پوسترهای
رنگارنگ در آمده و یا از طریق سریالهای تلویزیونی ، و یا
ترانههائی مربوط به آن منتشر میشود .
کشورهای مصر و اندونزی از کشورهای پیشرو در اجرای این برنامهها هستند .
خلاصه
کشورهای اسلامی در معرض نقشههای طرح ریزی شده از جانب ایالت
متّحده آمریکا به منظور کاهش میزان افزایش طبیعی جمعیّت قرار
گرفتهاند ؛ و این طرحها از طریق نفوذ بر مدیریّتهای سیاسی این
کشورها و حاکمیّت ایالات متّحده آمریکا بر سازمانهای بین المللی
بخصوص سازمانهای وابسته به آن ، صورت میگیرد .
این طرحها شامل تغییرات فرهنگی است که منجرّ به حاکمیّت فرهنگ
غربی بر جوامع اسلامی شده تا جائی که رفتار مسلمانان مطابق این
فرهنگ و یا انعکاسی از آن میشود .
================================
راههای تشویق مردم به أمر ازدواج و تکثیر أولاد
پیشنهادات :
یک توصیه کلّی ، ایجاد سازمانهای اسلامی است تا از طریق حکومتها و
مؤسّسههای اسلامی مربوط به آن حمایت شود بطوری که این
سازمانها یک سیاستی را در پیش بگیرند که از تعالیم اسلامی سرچشمه
گرفته ، بطوریکه این سازمانها با یک سیاست نشأت گرفته از اسلام
با هجوم استعماری آمریکا در مورد رشد جمعیّت کشورهای اسلامی مقابله
کنند . این سازمانها میتوانند فعّالیّتهای زیر را در پیش بگیرند :
1 ـ حمایت از تحقیقاتی که زایمان را در کشورهای اسلامی تشویق میکند.
2 ـ برپائی شورائی برای بررسی اوضاع جمعیّتی در کشورهای اسلامی .
3 ـ برپائی دورههای آموزشی برای کادرهای مسلمان که در مؤسّسات کشورهای اسلامی مشغولند .
4 ـ
گسترش ارزشهای اسلامی در رابطه با ازدواج و زایمان با ترویج
آیههای قرآنی و احادیث و بالا بردن سطح آگاهی مردم برای بکار
گیری آن و حرکت در جهت هدایت تعالیم اسلامی .
5 ـ حمایت گروهها و مؤسّسههای اسلامی از طریق بکارگیری سیاستهای جمعیّتی که در خدمت اسلام و مسلمانان است .
6 ـ
حمایت گروهها و مؤسّسههای اسلامی بمنظور تشویق ازدواج سریع و
ارائه تسهیلات مادّی برای جوانان مسلمان در کشورهای اسلامی به
منظور تسریع در ازدواج ، و همچنین امکان ایجاد مؤسّسههائی برای
ازدواج سریع در کشورهای اسلامی .
7 ـ
ایجاد مؤسّسههائی به نام مؤسّسه فعّال کردن خانوادههای مسلمان
در کشورهای اسلامی بمنظور ارائه کمک به خانوادههای نیازمند ، و
افزایش این کمکها همراه با افزایش حجم خانواده.»
پایان شماره 2
از مقاله .
و أیضاً چون در اینجا روزنامه مطالب مهمّ را با خطّ درشت و محدود در
کادری آوردهاست ، ما نیز بهمین منظور آنها را در اینجا حکایت
میکنیم :
* در طرحهای آمریکا برای کنترل جمعیّت عنوان شده است که
مدیریّت سیاسی کشورهای جهان سوّم از جمله کشورهای اسلامی باید
لزوم تقویت سیاستهای کاهش جمعیّت در کشورهای خود را بپذیرند .
* آمریکا تلاش میکند سیاستهای خود برای کاهش جمعیّت در کشورهای اسلامی را از دو راه به اجرا در آورد :
یکی وادار کردن مدیریّت سیاسی این کشورها به پذیرش سیاست کنترل
جمعیّت ، و دیگری فعّال کردن سازمانهای بینالمللی در این کشورها .
* سازمانهای بین المللی و مؤسّسات آمریکائی ، سیاستهای مورد نظر
خود در زمینه کنترل جمعیّت در کشورهای جهان سوّم را به کمک
مطبوعات و رادیو و تلویزیون ترویج میکنند ، و از طریق همین
رسانهها ارزشهای اعتقادی مردم را مورد تهاجم قرار میدهند .
* مجریان سیاستهای جهانی کنترل جمعیّت ، تحت پوشش به اصطلاح
بالا بردن سطح آگاهی و فرهنگ مردم ، از عالمان دینی در کشورهای
اسلامی بمنظور توجّه دینی این سیاستهای استعماری بهره میجویند و
تلاش میکنند به کمک آنها وانمود نمایند که استفاده از راههای
جلوگیری از بارداری با تعالیم اسلام منافاتی ندارد .
*
در طرحهای آمریکائی برای کاهش جمعیّت در جهان سوّم ، اقداماتی
جهت وارد شدن فشار اقتصادی بر خانوادهها پیشبینی شده است که
همزمان با آن اعلام میشود : این مشکلات ناشی از افزایش فرزندان
است !
*
در طرحهای استعماری کاهش جمعیّت کشورهای اسلامی ، این واقعیّت
نادیده انگاشته میشود که : عواملی از قبیل سیطره کشورهای غربی
بر سرنوشت این کشورها ، غارت منابع ملّتها و وجود نظامهای
دیکتاتوری و فساد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در ایجاد مشکلات
اقتصادی نقش اساسی دارند .
یک ماه پس از درج این مقاله.......................ادامه دارد
----------------------------------------------
ـ منظور جناب محترم ، طبیب متخصّص و متعهّد کمنظیر کشورمان آقای
دکتر ناصر سیم فروش است که مقاله وی را ما در همین کتاب ص 66 ،
از روزنامۀ «جمهوری اسلامی» شماره 4182 ، مورّخه 22 جمادی الاولی
1414 (16 آبان 1372) آوردیم . و این مطالب ملخّص مقاله او بود
که در چند شماره قبل همین روزنامه بطبع رسیده بود .
ـ بدین مطلب خوب توجّه کنید ، و آنرا با نسل کشی شدید در کشور
اسلامی ایران موازنه نمائید ؛ و پس از این ، آنرا با گفتار مجلّۀ
«دانشمند» (شمارۀ 6 ، شهریور 1372) مقایسه کنید که چطور با رؤیاهای
عوام فریبانه در صدد به حماقت انداختن مردم است ، آنجا که در ص
62 مطلب را بدینجا میکشاند که : «گرم شدن کرۀ زمین ، حفرهای
که در لایۀ اُزُن پیدا شده ، بارانهای اسیدی و ضایعات سمّی ،
نابودی جنگلهای عظیم پرباران ، وجود خطرناک دی اکسید کربن و کلر و
کربن ، تخلیۀ ضایعات در اقیانوسها ، و نهایةً آلودگی آب دریاها ،
آلودگی خاک ، آلودگی هوا ، و کلّ مسأله زباله در دنیا ، برای بشر
بصورت بغرنجی درآمده که اهمّیّت آنها ناشی از اهمّیّت جمعیّت
است . یعنی بزرگی مسأله محیط زیست و ضایعات محیط زیست ، معلول
خطری است که افزایش جمعیّت برای بشر به وجود آورده . مسأله
یک کشور و یک شهر و یک منطقه نیست ، مسأله همۀ زمین است.»
این مطلب و این فساد و تباهی محیط زیست درست است ؛ ولی باید
دید از کجا ناشی شده است و از همانجا جلوگیری نمود . مگر نه
اینستکه تمام این حوادث و ضایعهها در اثر بکارانداختن کارخانجات
برق اتمی ، در انگلستان و فرانسه و آمریکا و ژاپن میباشد ؟ مگر
نه در اثر امتحان بمبهای اتمی در درون کویرها و اقیانوسهاست ؛ مگر
نه در اثر مسابقه و کورس جلوافتادن اسلحههای اتمی و استعمال و
تهیّۀ آن در میان دولتهای سرکش و کافر و خدانشناس است ؟! راه علاج
مگر غیر از تعطیل این نمونه از صنایع مخرّب و مهلک بشریّت چیزی
تصوّر دارد ؟! شما تمام این منابع فساد و مرگزا را بجای خود باقی
میگذارید ، و بجای علاج صحیح بجان مردم کشورهای فقیر میافتید و
نسل کشی را در جهان ابداع مینمائید ! شما برای تفریح و تفرّج
مردمان مغرب در کرانههای شرقی آفریقا که از بهترین زمینهای
باصفاست، نسل بومیهای آنجا را برمیاندازید و آن بیگناهان را در
خانه و وطنشان نابود میکنید برای آنکه فلان مستر و یا بَهمان
مسیو در آن اراضی وسیع و روحافزا با زنانشان و با سگانشان در
میلیونها هکتار زمین غوطهور شوند . اینست گناه نابخشودنی و ذَنب
لایُغْفَر شما !
ـ ظاهراً صحیح آن W. H. O میباشد .