قسمت پنجم
قسمت چهارم از اینجا
مشابهت قانون سقط جنین در کشورهای کفر با عمل اعراب دوران جاهلیّت
از آنچه گفته شد بدست میآید که: تا چه حدّ کشورهای کفر در ضَلالت و منهاج پست و زندگی نکبت بار و ذلّتزا فرو رفتهاند؛ که حکم إسقاط جنین را در محاکم و قوانین خود مشروع نمودهاند و علناً حکم به امضا آدمکشی مینمایند، و طفل معصوم یعنی ثمره حیات و زندگانی و بهترین میوه هستی خود را در برابر چشمان خود اعدام میکنند و معذلک خود را متمدّن و کشورهای پیشرفته؛ بلکه لوادار تمدّن میخوانند.
در حالیکه این اعمالشانأبداً با أعراب دوران جاهلیّت تفاوتی ندارد. آنها بچّههای خود را میکشتند و زنده بگور مینمودند، و اینان بصورت دیگر همان کار را میکنند. غایةالامر بر اعمال آنان لعنت و نفرین میفرستند، و بر اعمال خودشان مرحبا و آفرین. تَـبًّا لَهُمْ وَ لِما عَمِلَتْ لَهُم أیْدیهِمْ وَ لُعِنوا بِما فَعَلوا وَ بِما قالوا.
از اینجا نیز دستگیر میشود که: این نوع تمدّن و این کلمه «تمدّن» غیر از بربریّت و وحشیگری و جاهلیّت چیزی نیست. منتهی در کتابهای لغتِ آنها کلمه تمدّن و مدنیّت و مدینه جای خود را عوض کردهاند؛ و مزوّرانه و مکّارانه بر روی اعمال منکر و زشت خود، لعاب زده و با زرق و برق عوام فریبانهای هَمَجیّت خود را بر عالم تحمیل کردهاند.
در جائی که مانند انگلستان عمل لِواط (آمیزش مرد با همجنس خود) را مشروع کنند و در محاکم إجازه دهند و قانونیّت آنرا از مجلس أعیان و مجلس لُردها گذرانده و به تصویب برسانند، دیگر از أمثال قانونی نمودن سقط جنین و ماشابَهَه نباید استبعاد کرد. اینها همه اُموری است مشابه با هم بر اساس برنامه حیوانیّت، بلکه أضلّ و خرابتر و تاریکتر. زیرا عمل لواط و یا سقط جنین عمدی ابداً در حیوانات دیده نشده است. و از اینجا عبارت شریفه قرآن: بَلْ هُمْ أَضَلُّ [25] و یا أَعْمَیٰ وَ أَضَلُّ سَبِیلا [26] خوب معنای خود را روشن میکند.
حرمت سقط جنین از نطفۀ زنا در اسلام
در اسلام سقط جنین گرچه نطفه آن از زنا هم منعقد شده باشد حرام است. و زنی که زنا کرده است و یا زنی که در اثر وَطْی به شُبهَه آبستن شده باشد (یعنی آمیزش و مجامعت با حرام و بدون عقد شرعی، بگمان حِلّیّت در شبهه موضوعیّه. مثل کسی که در شب و یا در تاریکی، یا بواسطه غلبه خواب و یا بیهوشی با زن اجنبیّه با علم به آنکه زن اوست و حلال است بیامیزد، و سپس معلوم شود که آن زن، زن او نبوده و حرام بوده است.) حقّ سقط جنین خود را ندارد. و اگر شهود نزد حاکم شهادت بر زنای او دهند، حاکم باید صبر کند تا بچّهاش را بزاید وسپس حکم زنا، از حدّ و یا رَجْم را درباره او جاری نماید. زیرا اجرای حدّ در حال حاملگی موجب ضرر و یا سقط طفل میشود، و این جائز نیست.
چون انسان در این أحکام مُتقَن و مستحکم نظر میکند، معنای یَهْدِی بِهِ اللَهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَ'نَهُو سُبُلَ السَّلَـٰم برایش مکشوف میگردد. ببینید چه راههای سلام و سلامت و عافیت مطلقه، و اجتناب و دوری از هر فساد و خرابی و تباهی را قرآن نشان داده و بدان رهبری نموده است !
چون نطفه در رحم قرار گرفت، دیگر بهیچ وجهی نمیتوان آنرا خارج کرد؛ إخراج آن به هر کیفیّتی باشد سِقط محسوب میشود؛ و مستلزم أداء بیست دینار است.
عزل [27] موجب عدم استقرار نطفه در رحم است، نه اخراج آن بعد از استقرار. و معذلک جواز آنهم محلّ اشکال است. و بنا بر فرض حرمت، موجب ده دینار دیه آن است.
اشکالی که در عزل میباشد اینست که: در زن عقدی دائمی، نطفه حقّ اوست و مرد نمیتواند بدون رضایت او عزل کند؛ و هر بار که عزل کند باید دیه آنرا به زوجۀ دائمیّه خود بدهد.
و همانطور هم که دیدیم، ریختن نطفه در رحم نیز حقّ مرد است؛ و زن بهیچوجه من الوجوه چه دائمیّه باشد و چه منقطعه نمیتواند مرد را مجبور بهعزل کند.
نطفه در حقیقت، مادّه اوّلیّه سرشت انسان (همچون تخم مرغ و یا تخم سیب) است که پس از طیّ مراحل و منازلی ـ که در ابتداء خاک بوده و بعداً با آب مخلوط شده، و درجات و مراتبی را در سیر استعداد طبعی و طبیعی خود طیّ کرده است ـ اینک قابلیّت آن برای مبدأ تکوین انسان تامّ و تمام شده، و پس از سیر مدارج حرکت جوهریّه در رحم، تبدیل به یک انسان کامل میشود.
عزل یعنی این استعداد وقابلیّت قریب به فعلیّت را ضایع نمودن، و مبدأ سرشت و آفرینش یک انسان را که تا این سر حدّ پیش آمده است فاسد کردن و نابود ساختن و در بوته اعدام سپردن؛ و لذا دیدیم که در این امر طبق روایت وارده در «مجمع البیان» رسول أکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم گفتهاند: الْعَزْلُ هُوَ الْوَأْدُ الْخَفِیُّ [28] یعنی: عزل نمودن، در حکم و طراز همان زنده به قبر نمودن طفل است. غایة الامر این نتیجه در عزل پنهان است، و در وَأْد آشکارا و ظاهر.
مفاسد عزل و خوردن داروهای ضدّ حیض و ضدّ حاملگی
عزل دو ضرر کلّی برای مرد و زن دارد. البتّه ضرر مزاجی و جسمی، غیر از ضررهای روحی.
أمّا درباره مرد، موجب کسالت اعصاب میشود؛ و در اثر تکرار به حدّی میرسد که درمانش صعب میگردد.
أمّا درباره زن، موجب پیدایش مرضی در رحم به نام غدّۀ فیبْرُم و أحیاناً سرطان
رحم میشود که در اثر تهیّج رحم برای غذای آن که نطفه است، و
سپس آنرا بدون غذا و گرسنه گذاردن پیدا میشود.
خوردن دارو برای جلوگیری رحم از پذیرش نطفه، و آبستن نشدن زنان که امروزه بصورت قرص متداول و معمول شده است ضررهای مزاجی شدید دارد، و موجب کسالت اعصاب و در بعض از احیان منجرّ به جنون و دیوانگی است.
و علاوه موجب کسالت قلب
[29]
و سرطان رحم و اختلال جریان خون، و بهم خوردن سیر طبیعی و عمل
طبیعی غُدَد و ترشّحات زائده، و امراض فراوان دیگری است که دست
بگریبان جوامع فقیر بشر شده است.
خوردن این داروها به هر صورت و به هر کیفیّتی که باشد، و با هر فورمولی که ساخته شود، موجب قطع جریان حیض در اوقات معیّنه و مشخّصه میگردد؛ و موجب عدم قبول رحم نطفه را در خود میشود؛ و عواقب وخیمی را در پی دارد.
و لذا بهداری در زمان طاغوت که ابداً نظری بحال ضعفاء و مصلحت آنان نداشت، برای ترغیب و تحریص مردم به نازائی و عقیم شدن و بچّه نیاوردن، به مقدار فراوان از این دارو را در درمانگاههای عمومی دولتی مجّاناً در اختیار زنان میگذاشت؛ و زنان مسکین هم مراجعه نموده، اخذ مینمودند و میخوردند و به مفاسد و پیآمدهای آن گرفتار میشدند. امّا زنهای أعیان و پولدار ابداً از اینها مصرف نمینمودند؛ و مَثل «مرگ حقّ است امّا برای همسایه» خوب در اینجا مصداق و موضوع روشنی پیدا میکرد.
بسیاری از زنان مؤمنه هم در وقت زیارت مشاهد مشرّفه، و در وقت حجّ بیت الله الحرام، برای جلوگیری از عادت ماهیانه و قدرت بر عمل مشروط به طهارت از این قرصها میخوردند، که هم کسالت و مرض جسمی، و هم در بعضی از أوقات کسالت روانی پیدا مینمودند. و علاوه چه بسا عادت ماهیانهشان خراب و دگرگون میشد؛ و به قول معروف از اینجا مانده و از آنجا رانده میشدند. هم عملشان خراب میشد و هم بهره معنوی و روحی از این زیارت و مناسک نمیبردند.
شارع مقدّس اسلام برای زنان حائض تکلیف خاصّی مقرّر کرده است که با بجا آوردن آن هم حجّشان صحیح است و هم عمرهشان. دیگر در اینصورت چرا در کار او تصرّف کنیم؟ تصرّفی که چه بسا موجب بطلان عمل میشود و حجّ و عمره صحیح و مطلوب را که پیغمبر به بعضی از زوجات خود دستور دادند و آنها عمل نمودند، با دست خود و تصرّف خود آلوده و مشتبه سازیم؛ و عمل یقینی را بصورت عمل مشکوک انجام دهیم؟!
-------------------------------------
[25] ـ قسمتی از آیه 179، از سوره 7: الاعراف: وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ والإنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لایَفْقَهُونَ بِهَا وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لایُبْصِرُونَ بِهَا وَ لَهُمْ ءَاذَانٌ لایَسْمَعُونَ بِهَآ أُولَـٰٓئکَ کَالأنْعَـٰمِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَـٰٓئکَ هُمُ الْغَـٰفِلُونَ «و هر آینه تحقیقاً ما برای جهنّم بسیاری از افراد جنّ و از افراد انسان را آفریدهایم؛ آنهائیکه دل دارند ولی با آن نمیفهمند؛ و چشم دارند ولی با آن نمیبینند؛ و گوش دارند ولی با آن نمیشنوند. ایشان همانند حیوانات (گاو و شتر و گوسپند) هستند بلکه راهشان از آنها گمتر و به هلاکت و نیستی و نابودی نزدیکتر است. ایشان کسانی هستند که در غفلت بسر میبرند.»
[26] ـ قسمتی از آیه 72، از سوره 17: الإسرآء: وَ مَن کَانَ فِی هَذِهِ أَعْمَیٰ فَهُوَ فِی الآخِرَةِ أَعْمَیٰ وَ أَضَلُّ سَبِیلا «و کسی که در این دنیا کور باشد، او در آخرت کور است؛ و راهش گمتر و به هلاکت و نابودی نزدیکتر است.»
[27] ـ عزل عبارت است از کناره گیری مرد از زن، و در اینجا ـ همانطور که بیان شد ـ به معنای کناره گیری خاصّی است که بدان وسیله، مرد نطفه را در خارج از رحم زن بریزد.
[28] ـ ص 19 از همین کتاب و نیز در تعلیقه آن آوردیم که این حدیث را حاکم در «المستدرک» ج 4، ص 69 با إسناد خود از دختر وهب أسدیّه روایت میکند که: قالَتْ: وَسُئِلَ رَسولُ اللَهِ صلَّی اللهُ عَلَیه وَ ءَالِهِ وَ سلَّم عَنِ الْعَزْلِ، فَقالَ: هُوَالْوَأْدُ الْخَفِیُّ.
در «إحیاء العلوم» ج 4 ص 242 از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت میکند درباره کسیکه عزل را ترک کرده و نطفه را در جای خودش استقرار داده است، که برای او ثواب کسی است که از آن جماع متولّد شده و زندگی نموده و در سبیل خدای تعالی به شهادت رسیده است، واگرچه از آن جماع بچّهای برای او متولّد نشود. (أَنَّ لَهُ أَجْرَ غُلامٍ وُلِدَ لَهُ مِنْ ذَلِکَ الْجمَاعِ وَ عَاشَ فَقُتِلَ فِی سَبِیلِ اللَهِ تَعَالَی، وَ إنْ لَمْ یُولَدْ لَهُ.)
[29] ـ دکتر پروفسور سیف الدّین نبوی تفرشی در کتاب «درمان رایگان با ورزش» ص54 گوید: در بدن زنان یک آنزیمی وجود دارد به نام «آلفالیپو پروتئین کلسترول» که این آنزیم در نزد مردان خیلی کمتر وجود دارد و در نتیجه وجود این آنزیم است که زنان در عمر دوّم و سوّم یعنی قبل از یائسگی خیلی کمتر به بیماریهای عروقی قلب و آنفارکتوس مبتلا میشوند مگر آنکه زنان در دوران یادشده از قرصهای ضدّ آبستنی و سیگار زیاد استفاده نمایند که در اینصورت خطر ابتلاء به بیماری عروقی و آنفارکتوس قلبی بهمانند مردان افزایش مییابد.
------------------------------------------------------------------------------------